وبلاگ دورهمی

وبلاگ دورهمی

وبلاگ دورهمی

۹ مطلب با موضوع «حقیقت ایران باستان» ثبت شده است

اگر به تاریخ ادیان مراجعه نمائید یکی از ادیانی که نام می برند دین زرتشت می باشد، زرتشت خود را بعنوان یک پیامبر از جانب اهورامزدا مبعوث شده است ،معرفی کرده است . زرتشت پیامبری است موحد و یگانه پرست وی از میان از خدایان متعدد آریاییان قدیم یکی را برگزید و آنرا خدای سرور و برتر معرفی نمود و دیگر خدایان را دوی نامید و بر روی همه خدایان خط بطلان کشید . البته واژه اهورا مزدا واژه ای نبود که خود زرتشت آن را ساخته باشد بلکه این واژه برای آریاییها آشنا بود . همچنان که کلمه« الله» برای عرب ها آشنا بود . اتفاقاً صفاتی هم که در گاتا برای اهورا مزدا آمده است کما بیش همان صفاتی است که در قرآن برای« الله» ذکر شده است . اهورا مزدا خدای است حکیم و برتر و بهتر خالق همه موجودات عالم ، دانا و توانا و قادر متعال داننده اسرار نهانی و بالاخره خداوندی است که بی مثل و مانند و مهربان است . اهورا مزدا خدای مطلق و خیر محض است و بی مثل و مانند . که خود زرتشت مبلغ دین توحیدی و یگانه پرستی بوده است اما این عقیده بعد از زرتشت تغییرات و انحرافاتی کرد چنانچه اشاره شد زرتشت جز خدای اهورا مزدا دیگر خدایان مورد پرستش ایرانیان قدیم را باطل شمرد، و تنها همان خدای اهورامزدا را خدای برتر و خدای خالق همه موجودات معرفی نمود لیکن بعدها انگره مینویا اهریمن در مقابل اهورامزدا به عنوان خدای خالق (خالق موجودات زشت ) و خدای ظلمت خودنمایی کرد . گر چه خود زرتشت در بخش گاتا در اوستا چنین می گوید که دو نیروی همزاد یا دو اندیشه نیک وبد در جهان وجود دارند . اما گفته وی اولاً جنبه فلسفی دارد نه عملی و خلاقیت، ثانیاً در آنجا اهریمن در مقابل اهورا مزدا خدای خالق نیست و اصولاً جنبه الهی و خدایی ندارد . بعد ها نه تنها دین زرتشت بلکه دیگر ادیان ایرانی هم مثل آیین مزدک و مانی بر محور ثنویت یا دو گانه پرستی قرار گرفتند . گذشته از ثنویت و دوگانه پرستی از اواسط دوران هخامنشی به بعد یک نوع ثلثیت یا سه گانه پرستی نیز در میان ایرانیان دیده می شود و آن چنین است که حتی در غالب کتیبه های متاخر این دوران نام سه خدای اهورامزدا، آناهیتا و میترا را با هم می بینیم و هر سه مورد تقدیس و ستایش قرار گرفته اند . گذشته از ثنویت و ثلثیت گاهی نیز خدایان دیگری که زرتشت آنها را جزء دیوان یا خدایان باطل اعلام کرد ... خلاصه سخن اینکه سوال کنند محترم : اهورا مزدا خدای زرتشت پیامبر بوده است که او موحد و یگانه پرست بوده و خدایش که با واژه آریاییها آن زمان مطرح بوده اهورا مزدا بوده است . اهورا مزدا بت نبوده است بلکه خدا را به این نام میخواند مثل اینکه عرب ها خدا را بنام الله می خوانند ولی دین زرتشت بعد از پیامبر مورد تحریف و خرافات قرار گرفت و از حقیقت اصلی اش دور شد و خدای گوناگونی به صورت شرک و کفر آمیز مطرح نموده اند روشن شد که اهورا مزدا خدای زرتشتیان بوده و بت نبوده است بلکه امروزه تحریف شده است ( 1)منبع : آشنایی با تاریخ ادیان، ص 89 به بعد ،دکتر غلامعلی آریا . به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۲۱


بنام خدا
آن چه از تاریخ ادیان الهی و برخی روایات اسلامی به دست می آید,این است که زرتشت قطعاً ازپیامبران الهی بوده است.اگر چه محل و تاریخ تولد مبهم است.این ابهام تا حدی است که عده ای ظهور اورا در قرن یازدهم قبل از میلاد و برخی در قرن ششم یا هفتم ذکر کرده اند و در مورد محل تولد او نیز, برخی محققان اورا آذربایجانی و عده ای او را اهل خوارزم و بلخ می دانند.(1)
اما با همهء اختلاف عجیبی که در تاریخ و محل ظهور و تولد او وجود دارد, چند نکته را از لحاظ تاریخی , می توان قطعی تلقی نمود: 
1 زرتشت پیامبری از انبیای الهی و از سرزمین ایران باستان بوده است .
2 او دارای کتاب آسمانی بوده و کتابش از بین رفت , با تکیه بر خاطرات و اذهان و به اصطلاح آن چه که درسینهء اشخاص بود،مطالبی جمع آوری شدوبه نام کتاب مقدس تکثیر شد.
3 زرتشت به دست قوم خویش کشته شد.
جهت شفاف تر شدن مطلب در چند روایت زیر دقت نمایید.
در برخی روایات می خوانیم : مشرکان مکه از پیامبر(ص)تقاضا کردند از آن ها جزیه بگیرد و اجازه بت پرستی به آن ها بدهد. پیامبر(ص)فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمی گیرم . آن ها در پاسخ گفتند: شما چگونه چنین می گویی در حالی که از مجوس منطقهء هجر, جزیه گرفته ای ؟ پیامبر(ص)فرمود: مجوس پیامبر و کتاب آسمانی داشتند.پیامبرشان را به قتل رساندند و کتاب او را آتش زدند.
اصبغ بن نباته می گوید: وقتی علی (ع)بر فراز منبر فرمود: از من سؤال کنید, پیش از آن که مرا نیابید. اشعث بن قیس (منافق معروف ) برخاست و گفت: ای امیرمؤمنان ! چگونه از مجوس جزیه گرفته می شود, در حالی که کتاب آسمانی بر آن ها نازل نشده و پیامبری نداشته اند؟ علی (ع)فرمود: خداوند کتابی بر آن ها نازل کرد و پیامبری مبعوث نمود. 
بر اساس روایتی از امام سجاد(ع)پیامبر اکرم (ص)فرمود: با مجوسی ها طبق سنت اهل کتاب رفتار نمایید.(2)
مرحوم علامه طباطبایی(ره) می فرماید: 
مشرکان قرار گرفته اند. بنابراین از این آیهء شریفه نیز استفاده می شود زرتشتی ها, پیروان پیامبر الهی بودند, امّا همانندسایر ادیان , دین آن ها منسوخ و کتاب آسمانی آن ها تحریف شد>.(3)
پـاورقی: 
1.عبداله مبلغی آبادانی , تاریخ ادیان و مذاهب جهان , ج 1 ص 334ـ 336
2.ناصر مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان , تفسیر نمونه , ج 14 ص 45ـ 46
3.المیزان , ترجمهء فارسی , ج 14 ص 532ـ 537 
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۲۰


پاسخ :
در مورد شخصیت‎ها و چهره‎های تاریخی کمتر کسی را می‎توان یافت که مانند زرتشت چهرة معمائی و مبهمی داشته باشد. شخصیت حقیقی او آن قدر تاریک و مبهم است که برخی از پژوهش‎گران او را اختلافی‎ترین چهرة تاریخ می‎دانند چرا که هم در تاریخ تولد و هم در محل تولد او، اختلافات های فراوانی به چشم می‎خورد که اصلاً قابل جمع نیستند و هم در شخصیت واقعی او مباحث و داستان‎ها و اقوال متفاوت و متضادی وجود دارد به همین جهت گروهی از محققان و نویسندگان در تاریخی بودن شخصیت وی، ‎شک و تردید دارند و شخصیت او را نیز مانند جمعی از بزرگان و قهرمانان ادوار باستانی، افسانه‎ای دانسته‎اند، ولی غالب محققان و دانشمندان معتقدند که زرتشت وجود تاریخی داشته و مولود افسانه و یا زائیدة فرهنگ ساسانی نیست. 
در مورد تاریخ پیدایش زرتشت اختلاف آراء و روایات تاریخی به قدری شدید است که اصلاً نمی‎شود بین آنها جمع کرد این اقوال از 600 سال قبل از میلاد مسیح تا 6000 سال پیش از میلاد، دور می‎زند. امّا بر اساس نظریة مشهور، وی در سال 660 قبل از میلاد به دنیا آمد و در 630 قبل از میلاد (در سن 30 سالگی) به پیامبری مبعوث شد. وی در سال 583 ق. م در سن 77 سالگی در آتشکده‎ای در بلخ (افغانستان)، توسط لشکر قومی مهاجم به شهادت رسید.[1] 
امّا در مورد شخصیت حقوقی زرتشت از باب نمونه به این اقوال، اشاره می‎شود: 
اغلب مورخان اسلامی مانند: طبری،[2] بلعمی،[3] ابن اثیر[4] و میرخواند[5] زرتشت را پیامبر ندانسته، بلکه او را شاگرد ارمیای نبی یا عزیر نبی، دانسته‎اند. 
برخی از مورخان اسلامی مانند مسعودی،[6] دینوری،[7] حمزه اصفهانی،[8] بیرونی[9] و مؤلف تبصرة العوام بر این اعتقادند که زرتشت پیغمبر مجوس بوده است. 
بعضی از نویسندگان فرهنگ فارسی، زرتشت را همان ابراهیم خلیل دانسته‎اند.[10] 
یکی از محققین معاصر بعد از ذکر اقوال مختلف و آراء متضاد می‎گوید: علت این همه تضاد و تناقض در تاریخ زرتشت این است که وی تاریخ درستی ندارد و ردپای این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و همچنین در کتاب مقدسی چون انجیل و تورات ذکری از شخص زرتشت و کتاب اوستا به میان نیامده است، بلکه هر جا که خواسته‎اند از دیانت کهن ایرانی نامی به میان آورند، تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده‎اند.[11] 
به هر حال در قرآن مجید هیچ جا سخنی از زرتشت و پیامبری او و یا کتاب اوستا که منسوب به اوست نیامده است. لکن تنها یک بار لفظ «مجوس» در قرآن آمده است و واژة المجوس در زبان عربی به زرتشتیان اطلاق می‎شود. آیة هفدهم سورة حج آنها را در کنار پیروان ادیان دیگر قرار داده و می‎فرماید: «ان الذین آمنوا و الذین هادوا والصابئین والنصاری و المجوس والذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامة: آنان که ایمان آوردند و آنان که یهودی شدند و صابئان و نصاری و مجوس و آنان که شرک ورزیده‎اند، خداوند روز قیامت میان آنان حکم می‎کند.» 
در این آیة مردم به سه فرقه تقسیم شده‎اند: 
1. مؤمنان (مسلمانان)؛ 2. اهل کتاب؛ که عبارتند از: یهود، نصاری (مسیحیان)، صابئان[12] و مجوس؛ 3. مشرکان. 
این سه فرقه با ذکر اسم موصول «الذین» از هم جدا شده‎اند؛ ولی چهار گروه اهل کتاب، با حروف وصل «و» به هم پیوسته‎اند. بنابراین «مجوس» از مشرکان مجزا شده و در ردیف یهود، نصاری و صابئان قرار گرفته است. 
البتّه آیة دیگری[13] هم در قرآن هست که هر چند، به صورت صریح در آن از مجوس نام برده نشده است، ولی طبق شأن نزولی که نقل گردیده، آیه دربارة مجوس می‎باشد. 
در حدیثی به این شأن نزول آیه اشاره می‎شود؛ از امام صادق ـ علیه السّلام ـ از «مجوس» سؤال گردید که آیا پیامبری داشته‎اند یا نه؟ امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: آیا به تو نرسیده نامه‎ای که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به مردم مکه نوشتند و آنان را به اسلام دعوت کرده بود و اگر اسلام نپذیرفتند، آمادة جنگ شوند و مردم مکه در پاسخ نوشتند از ما هم جزیه بگیر و ما را به حال خود بگذار تا همچنان بت‎ها را بپرستیم. پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاسخ آنها نوشت من غیر از اهل کتاب از کس دیگری جزیه نمی‎گیرم. در جواب دوباره نوشتند آیا تو گمان می‎کنی جزیه را فقط از اهل کتاب دریافت می‎داری، در صورتی که از مجوسیان «هجر» نیز جزیه گرفته‎ای؟ 
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ پاسخ داد: مجوسیان پیغمبری داشتند که او را کشتند و کتابی نیز داشتند که آن را سوزاندند. پیغمبر آنان کتاب خود را بر روی دوازده هزار پوست گاو نوشته بود.[14] 
در روایت دیگر آمده: «اشعث بن قیس کندی، از امام علی ـ علیه السّلام ـ سؤال کرد: چرا با «مجوس» مانند اهل کتاب معامله می‎کنید و از آنها جزیه می‎گیری و حال آن که نه برای آنها کتابی نازل شده و نه پیغمبری برای آنها مبعوث شده است؟ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: ‌آنها کتابی داشته‎اند، خداوند پیامبری در میان آنها مبعوث فرمود و...»[15] 
برخی از مفسران شیعه هم قائلند که مجوسیان اهل کتاب هستند، مرحوم علامه طباطبائی در المیزان تصریح دارند که مجوسیان دارای کتاب بوده‎اند.[16] لکن در جای دیگر احتیاط می‎کند و می‎فرماید: روایات هر چند مجوس را اهل کتاب خوانده که لازمه‎اش آن است که این ملت نیز برای خود کتابی داشته باشد... لکن قرآن هیچ متعرض وضع مجوس نشده و کتابی برای آنها نام نبرده و کتاب اوستا که فعلاً در دست مجوسیان است، نامش در قرآن نیامده... و کلمه اهل کتاب هر جا در قرآن ذکر شده مراد از آن یهود و نصاری است که خود قرآن برای آنان کتابی نام برده که خدای تعالی برای ایشان نازل کرده است.[17] 
جمعی از بزرگان و فقها از روی مدارک معتبر «مجوس» را اهل کتاب دانسته‎اند.[18] 
شیخ طوسی در کتاب خلاف می‎نویسد: «المجوس کان لهم کتاب ثم رفع عنهم... دلیلنا اجماع الفرقه و أخبارهم.»[19] 
بنابر آنچه گذشت جای شک و تردید باقی نمی‎ماند که مجوس از نظر فقها و صاحب نظران یا به طور مسلم اهل کتابند یا لااقل محتملاً اهل کتاب بوده‎اند. امّا این‎که آیا پیامبر مجوس همان زرتشت است یا خیر؟ در این مسئله اختلاف است آنچه معروف و مشهور است آن است که اکثر محققین و مورخین بر این عقیده‎اند که زرتشت همان پیامبر مجوس است و هر جا سخن از قوم مجوس گفته اند زرتشت را قرین آن کرده‎اند و ادعا نموده ‎اند که بنیان‎گذار این دین و پیغمبر این آئین، زرتشت بوده است، لکن برخی دیگر از محققین[20] به این نظریه به دیدة شک نگریسته‎ و حتی منکر این شده‎اند که پیامبر مجوسیان «زرتشت» بوده است و گفته اند اولاً: زردشتیان فرقه‎ای کوچک از مجوسیان بوده است، مجوسی‎ها به چهار فرقه تقسیم می شدند: 
1. کیومرثیه؛ 2. زروانیه؛ 3. مسخیه؛ 4. زردشتیه. 
پس زردشت بنیان‎گذار آئین مجوس و پیامبر همة مجوسیان نبوده است. 
ثانیاً: بر فرض وجود چنین شخصیت تاریخی، او به عنوان یک مصلح و اصلاح‎گری در دین قوم خود که یک سری آئین و مراسم و عقائدی را وارد کرده است، می‎باشد. 
زندیقی از امام ـ علیه السّلام ـ سؤال می‎کند که آیا برای مجوسیان از طرف خداوند پیامبری مبعوث شده است یا نه؟ امام فرمود: «هیچ امتی نیست، مگر این‎که از طرف خداوند منذری برای آنها مبعوث شده است و بر قوم مجوس هم از طرف خداوند پیغمبری با کتاب آسمانی فرستاده شده است، منتهی مجوسیان او را تکذیب کردند و کتابش را انکار نمودند. سپس زندیق پرسید: پیغمبر آنها کیست؟ بعضی‎ها گمان کرده‎اند «خالد بن سنان» است. حضرت فرمود: خالد یک نفر عرب بدوی بوده و پیغمبر نبوده و این سخنی است که مردم بی‎اطلاع می‎گویند. 
آن مرد گفت: آیا پیامبر مجوس زردشت است؟ امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: زردشت در میان مجوس سر و صدایی به راه انداخت و ادعای پیغمبری کرد، عدّه‎ای دعوتش را پذیرفتند و عدّه‎ای دیگر او را تکذیب کردند و از شهر بیرون نمودند و در بیابان طعمه درندگان شد.[21] 
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 
1. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران. 
2. الهامی، داود، ایران و اسلام. 
3. حکمت، علی اصغر، تاریخ ادیان. 
4. ناس، جان بی، تاریخ جامع ادیان، ترجمه: علی اصغر حکمت. 
5. آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 14.[1] . توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، سمت، مؤسسة فرهنگی طه و مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اوّل، 1379، ص 63. 
[2] . تاریخ طبری، چاپ قاهره، ج اول، ص 282 و 402 و 403. 
[3] . تاریخ بلعمی، چاپ کیان پور نسخة دهخدا، ص 206. 
[4] . ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، چاپ مصر، ج 1، ص 145 و 146. 
[5] . روضة الصفاء شرح حال گشتاسب. 
[6] . مسعودی، مروج الذهب، چاپ مصر، ج 1، ص 229. 
[7] . دینوری، الاخبار الطّول، ص 28. 
[8] . تسنی ملوک الارض و الانبیاء، ص 27. 
[9] . ابوریحان بیرونی، ترجمه الآثار الباقیه، ص 25. 
[10] . اسدی، لغت فرس، چاپ تهران، ص 7. 
[11] . الهامی، داود، ایران و اسلام، قم، انتشارات مکتب اسلام، 1374. 
[12] . صائبان در قرآن مجید در سه مورد ذکر شد. مرحوم علامه در المیزان ج 14، ص 394 می‎گوید: آنها قومی هستند بین یهود و مجوس و کتابی دارند که آن را به یحیی بن زکریان نسبت می‎دهند. 
[13] . مائده/105. 
[14] . حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تهران، چاپ آل البیت، ج 11، ص 96، ج 15، ص 126. 
[15] . حر عاملی، وسائل‎الشیعه، کتاب الجهاد، باب 49، حدیث 7؛ توحید صدوق، چاپ مکتبیة الصدوق، ص 306.
[16] . طباطبایی، المیزان (ترجمه)، ج 14، ص 505. 
[17] . همان، ج 3، ص 481 و 482. 
[18] . طوسی، خلاف، ج 9، ص 199 کتاب الجزیه. 
[19] . همان. 
[20] . الهامی، داود، مقاله‎آیة از مجلة تخصصی کلام اسلامی، شمارة 32؛ ص 60 ـ 63. 
[21] . احتجاج طبرسی، چاپ نجف، ج 2، ص 91 و 92.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۹


دربارة دین رسمی قبل از زرتشت اطلاعات بسیار زیادی وجود ندارد، و بین مورخان اختلافاتی دیده می شود. به همین جهت جان بی ناس مورخ مشهور می گوید: شرح و بیان داستان پیدایش مذهب زرتشت کار آسانی نیست ... مآخذ موجود چندان روشن و موثق نیستند.[1] 
ولی آنچه از منابع موجود بدست می آید ایرانیان باستان یکتاپرست بوده و دارای دینی الهی بوده اند، هرچند که شاید تحریف شده باشند. و سرنوشت ادیان دیگر را پیدا کرده باشند. 
ولی آنچه از کتب مقدس مانند تورات، انجیل و قرآن استفاده می شود مردم ایران قبل از پیدایش زرتشت دارای دین مجوس بوده اند. هرجا از دیانت کهن ایران نامی به میان آمده است، به لفظ مجوس اکتفا شده است. 
در قاموس قرآن آمده است که لفظ مجوس فقط یک بار در قرآن
[2] بکار رفته و مراد از آن ایرانیان قدیم می باشد که دین آنان را در کنار یکی از چهار دین مشهور دوران باستان قرار می دهد. گفته می شود که مذهب مجوس در اصل مذهب شرک نبوده و در ردیف ادیان توحیدی قرار داشته است.[3] 
یک محقق ایرانی می گوید: در هیچ یک از کتب آسمانی (تورات، انجیل، و قرآن) از کتاب اوستا صریحاً نام برده نشده و هرگاه از مذهب باستانی ایرانیان سخن به میان آمده تنها به نام «مجوس» بسنده کرده اند و این قوم را نمایندة مذهب ایران باستان دانسته اند.
[4] 
قدیمی ترین مدرکی که نامی از مجوس در آن برده شده کتاب ارمیای نبی است.
[5] در منابع مسیحی هم در انجیل متی از چند نفر از مجوسیان یاد شده است.[6] 
بدین ترتیب مجوس در منابع دینی از جمله قرآن و روایات جزو اهل کتاب شمرده شده و در آن روایات تصریح شده که دین مجوس یک دین الهی بوده است. در بعضی از روایات به اسم کتاب مجوس نیز تصریح شده است، آنجا که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ از مجوس سؤال کردند فرمود: آنان پیغمبری داشتند که او را کشتند و کتابش را سوزاندند و اسم آن کتاب جاماسب بود و در روایات دیگر اسم مجوس جاماسب و اسم پیغمبرشان اماست آمده است.
[7] 
اما چیزی که هست بسیاری از روی اشتباه زرتشت را پیغمبر مجوس دانسته اند و برای پیغمبر بودن زرتشت از نظر اسلام، آیات و روایاتی که نمونه ای از آنها در بالا آورده شد، دلیل آورده اند، در صورتی که اگر کمی دقت بکنیم خواهیم دید که مجوس غیر از زرتشت است. 
هرچند مسلمانان هم موقعی که ایران را فتح کردند، برای اینکه خون مردم ریخته نشود روی تسامح اسلامی مفهوم لفظ اهل کتاب را تعمیم دادند و با تمام ایرانیان معامله اهل کتاب نمودند. و حتی بعدها بت پرستان اروپا و هند و تبت نیز توانستند به عنوان مجوس در قلمرو اسلامی بسر برند.
[8] 
ولی تطبیق زرتشت با مجوس اشتباه است. و می توان گفت دین قدیم طوائف آریا همان آئین مجوس بوده است. بعدها مانند ادیان دیگر الهی تحریف شده و تعالیم آن با خرافات و موهومات زیادی آمیخته گردیده است. و زرتشت را اگر به عنوان یک حقیقت تاریخی بپذیریم در دوران بعد پیدا شده و در آئین مجوس اصلاحاتی بعمل آورده است. به این معنی زرتشت خود مؤسس دین نبوده، بلکه از نو همان تعالیم مجوس را مطرح ساخته است. 
بعدها مجوسها به چهار فرقه تقسیم شدند: 
فرقه اول کیو مرثیه، فرقه دوم زروانیه، فرقه سوم مسخیه و فرقه چهارم زرتشتیه که به نام زردشت معروف گردیده است. 
بنابراین زرتشتیان فرقه کوچکی از مجوس هستند و این که اکنون مجوسیان را زرتشتی می نامند، به اعتبار نامگذاری کل به اسم جزء است.
[9] 
آنچه که امروز به صورت آئین زرتشت مطرح است همان آیینی نیست که زرتشت پس از اصلاح دین مجوس آنرا مطرح کرد، بلکه به شهادت بسیاری از مورخان، کیش زرتشت در عهد ساسانیان تحریف و تعالیم او با خرافات آمیخته شد. استاد مطهری در این رابطه می فرمایند: به هر حال در این جهت شکی نیست که دین زرتشت در دوره های بعد خصوصاً دورة ساسانی، چه از نظر اصول عقاید و چه از نظر احکام و مقررات به پستی گراییده است.
[10] 
آنچه که امروزه به عنون عقاید و اصول اخلاقی در آیین زرتشت مشاهده می شود، عبارتند: 
1. احترام به آتش به عنوان یکی از مظاهر خدای روشنایی، و افروخته نگه داشتن آن، و انجام مراسمی خاص در اطراف آن در معابدی به نام آتشکده، مشخصترین ویژگی این آیین است.
[11] 
2. کتاب آسمانی زرتشتیان اوستا نام دارد که به معنای اساس و بنیان و متن است. این کتاب، به خط و زبان اوستایی نوشته شده است که به ایران باستان تعلق دارد و با زبان پهلوی و سانسکریت همریشه است. 
اوستا 5 بخش دارد: 
1ـ یَشنا (جشن و پرستش) این قسمت معروفترین قسمت اوستاست. 
2ـ ویشپِرَد (همة سروران) مشتمل بر نیایش. 
3. وِندیداد (قانون ضد دیو) دربارة حال و حرام و نجس و پاک. 
4. یَشتها (نیایش سرود و تسبیح). 
5. خرده اوستا (اوستای کوچک) دربارة اعیاد و مراسم مذهبی و تعیین سرودهای آنها.
[12] 
3. در این که زیربنای تعالیم زرتشت چیست «ثنویت» یا (چند خدایی) یا احیاناً «توحید» و یگانه پرستی؟ در این باره نیز میان محققان و صاحبنظران اختلاف وجود دارد. 
پرداختن به همة این اختلافها از عهدة این مقاله خارج است، امّا آنچه مسلّم است، این است که هر یک از بخشهای اوستا منشأ این اختلاف گردیده است که در اوستا عقیده بر تعدد خدایان مبنی بر طبیعت پرستی و سپس ثنویت و دوگانه پرستی و بالاخره وحدت و یکتا پرستی همه جا جلوه گر است.
[13] 
در آیین زرتشت از خدا به عنوان آهورا مزدا نام برده شده که برای خودش 6 دستیار دارد. 
4. در این آیین انتظار سه منجی از نسل زرتشت مطرح است. این منجیان یکی پس از دیگری جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد. 
1ـ هوشیدَر، 1000 سال پس از زرتشت ظهور خواهد کرد. 
2ـ هوشیدَرماه، 2000 سال پس از زرتشت. 
3. سوشیانت، 3000 سال پس از زرتشت که با ظهور او جهان پایان می یابد.
[14] 
5. اصول اخلاقی زرتشت به سه اصل عملی استوار است؛ گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک، که این اصول در بسیاری از آیینها با عبارتهای مختلفی یافت می شود. 
در اسلام خلقت هیچ چیزی به شیطان نسبت داده نمی شود و اساساً شیطان قوه خلاقه ندارد. از نظر اسلام همة اشیاء با دست قدرت خداوند به وجود آمده است. در صورتی که اهریمن در اوستا به صفت آفریننده متصف شده و می تواند علاوه بر دیوها و پریان نامرئی جانداران محسوس و مرئی از قبیل: وزغ، مورچه، مار، عنکبوت، حشرات و گرگ را خلق کند و بیماری و آفت از قبیل: سیل، زلزله، طوفان و باد خطرناک پدید آورد.
[15]
مرگ و سرما و زمستان در دین زرتشت مخلوق اهریمن است. 
اما در دین اسلام خالق مرگ خداست و سرما و زمستان نیز حادثه سودمند و مفیدی می باشد. 
آنچه حاصل شده این است که آئین زرتشت یکی از فِرَق چهارگانه مجوس است، مردم ایران قبل از این آئین بر دین مجوس بوده اند و آئین زرتشت بخاطر خرافاتی که در آن راه یافته با فطرت بشری ناسازگار است، در عین حال امروزه پیروان اندکی دارد. 
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 
1. خدمات متقابل اسلام و ایران، استاد شهید مطهری. 
2. آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی.
[1] .جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، 1370، ص 450. 
[2].حج/17. 
[3] . اقتباس از مبلغّی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، چاپ اول، 1373، ج 1، ص 368. 
[4] . اقتباسی از تاریخ ادیان و مذهب جهان، همان، ص 398. 
[5] . تورات، باب 39، جمله 13، به نقل از: مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1375، ص 298. 
[6] . انجیل متی، باب دوم از اول تا آخر، ص 2 و 3، به نقل از اسلام و ایران، همان. 
[7] . حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل کتاب الجهاد، چاپ بیروت، باب 49، حدیث 3 و 5. 
[8] . زرین کوب، دکتر عبدالحسین، کارنامة اسلام، انتشارات امیرکبیر، چاپ نهم، 1382، ص 1، فصل اول. 
[9] . مجله تخصصی کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، ص 61، شمارة 32. 
[10] . مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1375، ص193. 
[11] . ایزد پناه، مهرداد، دین زرتشت، انتشارات محور، چاپ اول، 1382، ص 101. 
[12] . آشنایی با ادیان بزرگ، همان، ص 64. 
[13] . مجله تخصصی کلام، مؤسسه امام صادق، شماره 33، ص 51. 
[14] . آشنایی با ادیان بزرگ، همان، ص 66. 
[15] . خدمات متقابل اسلام و ایران، همان، ص 94.
سایت اندیشه قم .
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۸


پاسخ :
ایرانیان قبل از زرتشت پیرو دینی بودند که از آن تعبیر به آیین مجوس می‌شد. بعدها شخصی به نام «زرتشت» در میان مجوس قیام کرده و به اصلاح آیین مجوس پرداخت. مؤلف تاج العروس می‌گوید: «مجوس بر وزن صبور مردی بود با گوش‌های کوچک که برای ملت مجوس دینی وضع کرد و مردم را به آن فرا خواند. به طوری که بعضی‌ها گمان کرده‌‌اند، او «زردشت» فارسی نیست؛ زیرا زردشت بعد از ابراهیم بوده در صورتی که مجوس دین قدیم است و زردشت بعدها آن را تجدید کرده و تغییراتی داده است»
[1] 
طبق بیان فوق زردشت مصلحی بوده که در میان مجوس ظهور کرده و آیین زردشت در ادامه و طول آیین مجوس و از شاخه‌های آن است که با گذشت زمان گسترش یافته و جایگزین و تنها قرائت از دین مجوس شده است و امروزه از آن تعبیر به دین زردشتی می‌شود. این دین سرنوشتی پر فراز و نشیب دارد و چون زمانی به شدت مورد حمایت حکومت ساسانی بود، گسترش فراوانی یافت، اما بعد از سقوط این دولت و ورود اسلام به ایران، ناگهان فرو ریخت و آثار کتبی و ماندگار چندانی از خود به جا نگذاشت و آنچه از این آیین به جا مانده، بسیار پراکنده و مبهم و گاهی نامفهوم است با این همه می‌توان انتقادهای کلی بر این آیین را در موارد زیر خلاصه کرد. 
1 . انحراف از توحید: 
هر چند آیین زرتشت را می‌توان اصالتاً دینی توحیدی نامید، اما گویا بعد از مرگ زرتشت دو گانه‌پرستی بر این آیین غلبه کرد و «اندیشة توحید که زردشت تعلیم می‌داد نیز دست‌خوش تغییراتی گردید».
[2] و دو عنصر اهورامزدا و اهریمن، در این آیین نمایان شد که هر کدام به نوعی دعوی خالقیت داشتند. با استقلالی که اهریمن در مقابل اهورامزدا داشت لفظ دوگانه‌پرستی، شایسته مؤمنین زرتشت می‌شد. زرتشتیان گمان می‌کردند با استناد بدی‌ها و شرور به اهریمن به تنزیه و تقدیس اهورامزدا پرداخته‌اند، ولی نمی‌دانستند که این اعتقاد آنان را به شرک نزدیک می‌کند. گذشته از انتقادها و ایرادات فلسفی بر وجود دو خالق مستقل، تفکیک بین مخلوقات این دو خالق نیز چندان ممکن نیست و شروری را که عدم مطلق یا عدم نسبی هستند، نمی‌توان مخلوق دانست در واقع آیین زردشت با این ثنویت که دچار آن شده در تبیین و توضیح مبدأ عالم دچار مغلطه شده و نمی‌تواند تبیینی روشن از آغاز جهان و انسان داشته باشند و به سؤال از کجا آمده‌ایم، پاسخ روشن و مستدل بدهد. 
2 . تقدیس آتش 
یکی از نشانه‌های زرتشتیان، تقدیس آتش است و در ایران قبل از اسلام آتشکده‌های فراوانی وجود داشت که آثار برخی از آنان تاکنون نیز باقی مانده است، هر چند زرتشتیان وجوهی را برای تقدیس آتش ذکر می‌کنند ولی دلیلی عقلی و فلسفی برای این تقدیس وجود ندارد و این افراط غیرعقلانی در تقدیس آتش، باعث شده که عده‌ای آنان را آتش‌پرست بنامند.
[3] 
3 . ازدواج با محارم 
یکی دیگر از خصوصیاتی که در بیشتر کتابها به زرتشتیان نسبت داده شده، ازدواج با محارم (یعنی خواهر، مادر و دختر) است و در تاریخ نیز به این امر اشاره شده است که برخی از پادشاهان و بزرگان زرتشتی با محارم خود ازدواج کرده‌اند. 
«در کتابی که آن را به «نیک شاپور» از دانشمندان زمان خسرو اول نوشین‌روان نسبت داده‌اند و شرحی از معراج روح است، چنین آمده است که در آسمان دوم روان‌های کسانی را دیده است که «خویتک دس» (ازدواج با محارم) کرده بودند و تا جاویدان آمرزیده شده بودند و در دورترین جاهای دوزخ، روان زنی را گرفتار عذاب جاودانی دیده، زیرا که «خویتک دس» را بهم زده است...».
[4] 
هرچند این عمل یعنی ازدواج با محارم در اصل دین مجوس و آیین اصلاحی زرتشت، وجود نداشت، ولی بعدها به اسم دین چنان شهرت یافته که آن را جزو ارکان آیین زرتشت به حساب آورده‌اند، چنان که یعقوبی می‌گوید: «ایرانیان با مادران و خواهران و دختران خود ازدواج می‌کردند و این کار را نوعی صله رحم و عبادت می‌دانستند».
[5] 
4 . دفن نکردن مردگان 
زرتشتیان به جاودانگی روح عقیده دارند آنان می‌گویند: روان پس از ترک جسم تا روز رستاخیز در عالم برزخ می‌ماند، هم‌چنین آنان به صراط، میزان اعمال، بهشت و دوزخ معتقدند.
[6] با این همه مانند مؤمنین به سایر ادیان الهی مردگان خود را دفن نمی‌کنند، بلکه اجساد مردگان خویش را در درون دخمه یا برج خاموشان، قرار می‌دهند، تا خوراک پرندگان گوشت‌خوار شوند.[7] این عمل که یکی از نشانه‌های بارز زرتشتیان است به دلیل افراط در تقدیس خاک و آب و آتش، به وجود آمده است آنان به گمان این که دفن مردگان موجب آلودگی خاک می‌شود از دفن آنها خودداری می‌کنند و بر ناکارآمدی دین خود در ارایه برنامه صحیح زندگانی، صحّه می‌گذارند. 
5 . حمایت از نظام طبقاتی: 
یکی دیگر از مشخصات آیین زرتشتی حمایت از نظام طبقاتی می‌باشد. در دوره ساسانیان که دین زرتشتی دین رسمی و مورد حمایت دولت بود، مردم به طبقات مختلفی تقسیم شده بودند که هیچ یک نمی‌توانست از طبقه خود به طبقه بالاتر برود. و اصول و نظامات طبقاتی به شدیدترین وجهی در آن اجرا می‌شد. مسعودی در مروج‌الذهب می‌نویسد: «اردشیر بن بابک سرسلسلة ساسانیان مردم را هفت طبقه قرار داد».
[8] و البته این قانون اجتماعی از سوی متولیان دین زرتشت یعنی موبدان به شدت حمایت می‌شد و حتی در مورد آتشکده‌ها هم مورد اجرا قراری گرفت و آتشکده‌ای به شاهان و شاهزادگان اختصاص داده می‌شد و آتشکده دیگر برای موبدان تعیین می‌گشت و آن دیگری به مردم عادی اختصاص می‌یافت و بدین ترتیب نظام طبقاتی حتی در مسائل مذهبی هم رعایت می‌شد. و همه اینها ریشه در نژادپرستی و به تعبیری خون‌پرستی داشت، زیرا زرتشتیان دوره ساسانی اهمیت زیادی به پاکی خون خاندان‌ها می‌دادند.[9] 
6 . غیرعقلایی بودن احکام عملی آیین زرتشت: 
درکتاب اوستا که کتاب دینی زرتشتیان به شمار می‌آید، احکامی بیان شده که نه تنها غیرعقلایی است، بلکه گاهی انجام دادن آنها محال است و امکان وقوعی ندارد. به طور مثال درباره زنی که بچه مرده‌ به دنیا بیاورد، چنین حکم داده شده که آن زن باید به نقطه‌ای دوردست برده شده و دور از آب و آتش نگهداری شود و تنها بعد از خوردن چندین جام «گُمیز» (پیشاب گاو نر) آمیخته با خاکستر، می‌تواند شیر بنوشد، ولی باز حق نوشیدن آب را تا چندین روز ندارد.
[10] 
هم‌چنین در وندیداد آمده است اگر کسی سگ آبی را بکشد باید «ده هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا، ده هزار تازیانه با سرو شوچرن بدو بزنند و باید اَشَوَنانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته هیزم سخت و خشک و پاک را چون تاوانی به روان سگ آبی به آتش اهورامزادا بیاورد...» و البته حکم به این جا ختم نمی‌شود بلکه باید ده ‌هزار مار، ده‌ هزار سنگ پشت، ده‌ هزار قورباغه، ده هزار مورچه، ده هزار کرم خاکی، ده هزار مگس و... را بکشد و خانه و زمینی را به روان سگ آبی داده هیجده استبل ویران شده را بازسازی و هیجده سگ را از ناپاکی‌ها پاک کرده، هیجده مرد را طعام دهد و ...
[11] تا گناه او بخشیده شود. 
با توجه به مطالبی که در بخش اعتقادی در مورد دوگانه‌پرستی دین زرتشت گفته شد و هم‌چنین احکام عملی از قبیل ازدواج با محارم و کفاره‌های سنگین غیر عقلایی، می‌توان با جزم گفت که دین زرتشت نمی‌تواند مؤمنین به خود را از حیث اعتقادی و رفتاری سعادتمند سازد و برنامه زندگانی‌آنها باشد و انسان را به سعادت دنیوی و اخروی برساند. 
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 
1 . خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید مطهری (مجموعه آثار، ج 14). 
2 . تاریخ جامع ادیان، جان بی ناس. 
3 . آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی.

[1] . حسینی، سید محمد مرتضی، تاج‌العروس، تحقیق محمد الطناحی، دارالهدایه، 1339ق، ج16، ص 495. 
[2] . بی‌ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1370، ص 468. 
[3] . مطهری، مرتضی، مجموعه‌آثار، (خدمات متقابل اسلام و ایران)، انتشارات صدرا، چاپ سوم، 1419 ق، ج14، ص 219. 
[4] . همان، ص 260. 
[5] . تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 152، به نقل از مجموعه آثار، ج 14، ص 262. 
[6] . توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان، انتشارات سمت، چاپ اول، 1379، ص 66. 
[7] . تاریخ جامع ادیان، ص 482. 
[8] . مروج الذهب، ج 1، ص 152، به نقل از مجموعه آثار، ج 14، ص 249. 
[9] . ر.ک: مجموعه آثار، ج 14، ص 251. 
[10] . ر.ک: دستخواه، جلیل، اوستا، ج 2، ص 715 و 716، فرگرد پنجم ص 46 و 57، انتشارات مروارید، چاپ اول، 1370. 
[11] . اوستا، ج 2، ص 822 وندیداد فرگرد چهارم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۷

آیین زرتشت از دیدگاه آرتور کریستینسن




یکی از شیوه های نقد مناسب آیین زرتشت این است که از نگاشته های پژوهشگران چرب‌دست استفاده شود. به عنوان نمونه در مقاله زیر بر اساس نوشته های آرتور کریستینسن نکاتی تقدیم می شود:
1.این فرد،حدود سی سال مشغول تحقیق در مورد حکومت ساسانی(که حکومتی مذهبی_زرتشتی بود)، بوده است.از آنجا که این حکومت بسیار مذهبی بوده است لذا توضیحات این مورخ در مورد دین زرتشت بسیار مهم و معتبر است.
2.نویسندۀ مورد نظر نویسنده ای بی طرف یا حتی شاید بتوان گفت که طرفدار ساسانیان است، چنانکه سربازان مسلمان را که ساسانیان را سرنگون کردند،در کتابش قومی وحشی،مینامد.
پیشاپیش به کسانی که از عنوان کتاب کریستینسن ایراد میگرند که این کتاب مربوط به ساسانیان است و بین زمان ایشان و زرتشت(ع) فاصلۀ زیادیست، عرض میکنم که این نویسنده به علت اینکه ساسانیان حکومتی مذهبی بودند تحقیقات زیادی هم در مورد زرتشت کرده است که اگر کتاب را بخوانند متوجه میشوند.


آرتور کریستینسن مؤلف کتاب "ایران در زمان ساسانیان" میگوید:

« اکثر دانشمندان بر آنند که مزدای ایرانیان که به معنای دانا و بزرگترین اهورا میباشد، همان ورونه قدیم است، که نام اصلیش در نزد اقوام ایرانی فراموش شده است.از لحظۀ ورود ایرانیان به عرصۀ تاریخ، ما به دو شکل مختلف از مذهب ابتدایی آنها برخورد میکنیم.یک دسته به پرستش میترا(در متون ایرانی:میثره miθra) مشغولند،که در این هنگام در رأس دیوها قرار دارد و دستۀ دیگر، که خدای بزرگ آنها مزدا است...

زردشت پیامبر نیز از میان این دسته در نقطه ای از ایران شرقی ظهور کرد(نیبرگ،دین،ص 260 به بعد) زردشت در گاتاهای خود که نوعی موعظات نبوی به شعر بود، آیین پرستش مزدا را اصلاح و آنرا بر پایۀ محکمی استوار کرد.»(ایران در زمان ساسانیان، ص 14)



لذا معلوم میشود که زرتشت(ع) اولین کسی نبوده است که (در بین ایرانیان) سخن از پرستش مزدا زده است و مانند هر پیامبر دیگری برای اصلاح در مکتب توحید آمده است.



آیا آئین زرتشت امروزی به یک خدا اعتقاد دارد؟




باز هم پاسخ منفی است:


«در بین یاوران مزدا با شش ایزد برخورد میکنیم، که بعد از زردشت بر آنها نام مشترک "امشاسپند" نهاده اند. و آنها از این قرارند: وهومنه(بهمن،اندیشۀ نیک)، اشه(نظم نیکو یا حقیقت)، خشثره(تسلط)، آرمیتی(تقریبا":پاکی روح)، هوروتات(خرداد،کمال یا صحت)و امرتات(امرداد،بی مرگی)،در رأس این شش امشاسپند باید سپنتامینو(گوهر یا خرد توانا،که نوعی تجلی ذات مزدا میباشد) را قرار داد و بدین ترتیب تعداد امشاسپندان هفت است.در گاتاها هنوز این شش یا هفت امشاسپند دستۀ بخصوصی نیستند و همچنین در آنجا دو ایزد،سروش و اشی، را باز میابیم که سابقا" در گرد مهر بودند(یعنی جزء ایزدهای میترا پرستان محسوب میشدند!!)در گاتاها هنوز تا اندازه ای روابط بین ایزدان و قوای طبیعت و عناصر دیده میشود،مثلا" آرمیتی الهۀ زمین است»(ایران در زمان ساسانیان،ص 15)



دوستان عزیز برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این ایزدها(!) میتوانند به بخش پیوست کتاب اوستا(به گردآوری جلیل دوستخواه) مراجعه کنند.



با توجه به این تفصیلات، راهی نداریم جز اینکه که یا بگوییم که دین زرتشت هم مثل بسیاری از مذاهب ساختگی مکتبی کفرآلود بوده است یا اینکه بگوییم دین زرتشت هم مثل مثل آئین یکتاپرستی که در بین اعراب جاهلی به شرک گرایید،دچار تحریف شده است.چنانکه آرتور کریستینسن میگوید:

« دین زردشت،یکتاپرستی ناقص است:در این دین ایزدان بسیار وجود دارند، ولی میتوان گفت که آنها تجلیات ذات مزدا و در عین حال مجریان ارادۀ اویند، که یگانه خواست خداییست. »(ایران در زمان ساسانیان،ص16) چنانچه میبینید نویسنده قصد دارد چند خدای موجود در آیین زردشت را با توجیهات مسیحیان توجیه کند.اگر این توجیه را نیز بپذیریم مشخص میشود که از نظر آئین زرتشت توحید مثل توحید مسیحیون مخدوش شده است.در واقع این مکتب نیز چون دین مسیح دستخوش تحریفاتی شده است.(در مورد اینکه خدا در چیزهای دیگر تجلی نمیکند بعدا" سخن میگوییم)



آیا اوستا تحریف شده است؟



پاسخ به این سؤال مثبت است:



"بین اوستای معروف به «قدیم»، که گاتاها هسته و مغز آنرا تشکیل میدهد و «اوستای جدید» چه از لحاظ افکار دینی و چه از لحاظ مقام خدایان و ایزدان فرق بارزی وجود دارد.چون پس از زردشت نتوانسته اند خدایان و ایزدانی که مقبول عامۀ مردم بودند،به کلی از میان ببرند،ناچار این ایزدان را در ردیف ایزدان مخصوص گاتاها قرار دادند(!) یشتهای قدیم،در ستایش ایزدانی چون میثره(میترا) و اردوی سورا آناهیتا و ستارۀ تیشتریهtištrya(تشتر که آنرا با شعرای یمانیsirius یکی میدانند)،ورثرغنه(بهرام) و خورنه(فر،خره) و فروشیها(فروهرها،فرشته های حافظ مؤمنان) و غیره با افکار و عقاید زردشتی تطبیق شد و علاوه بر آن یشتهای جدیدی طبق آئین زردشت سرودند.



این عمل زمانی انجام شد که کیش زردشت هنوز محدود به نواحی شرقی ایران بود.بعدها این جنبش دینی ماد را فراگرفت و طبقۀ روحانیون آنجا یعنی «مغان» عاملان غیور و سرسخت و متعصب این کیش شدند.تاریخ زردشتی شدن ماد بدرستی معلوم نیست،همینقدر میدانیم که در زمان داریوش و خشیارشا، قوم ماد زردشتی بود،درحالی که پارسها از یک نوع مزداپرستی غیر زردشتی پیروی میکردند.از این پس سرزمین ماد مرکز دین زردشت به شمار آمد و این دین در تحولات بعدی خود تحت تأثیر افکار طبقۀ مغ قرار گرفت و در نتیجه طراوت خویش را از دست داد و در قالب اصول فقهی خشک و خسته کننده ای درآمد.دستورات دینی جدید برای تنظیم جزئیات زندگی مؤمنان وضع شد و اینان ناگزیر بایستی خود را از شر حملات عدۀ کثیر از شیاطین و عفریتهای گوناگون،که دیو نام گرفتند،حفظ کنند.به داستان رستاخیز و روز شمار، تفاصیل و شاخ و برگ زیادی افزودند،که طبق آنها از نطفۀ مخفی زردشت تا سه هزار سال در هر هزاره یک منجی خواهد آمد و با ظهور آخرین منجی یعنی استوت ارته،که سوشیانت یا منجی اصلی و اخص است،این دنیا پایان میپذیرد...



کتاب موسوم به وندیداد(وی دیوه داته یعنی «قانون ضددیو») در چنین محیطی نوشته شده است.این کتاب به زبان اوستایی است،که هر چند زبان مادها نبود،در آنجا هم همچنان برای تألیفات دینی به کار میرفت."(ایران در زمان ساسانیان،ص17)



پس بنا بر شواهد تاریخی دین زردشت و سرودهای او(اوستا) پس از مدت کوتاهی دچار تحریف شده است.البته آنچه باور به سوشیانت است را ما قبول داریم ولی اینکه هر هزار سال یکبار یک منجی بیاید و در سومین هزاره سوشیانت چیزیست که اشتباه بودن آن بدیهیست چه نه تنها بیش از سه هزار سال از زرتشت گذشته و سوشیانتی رؤیت نشده بلکه جای سؤال است که منجی هزارۀ قبلی که بوده است؟
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۶

دین اسلام و برتری آن بر دین زرتشت

معاونت مبارزه با خرافی گری قرارگاه:

تنها راه سعادت و کمال بشر، پیمودن راهى است که آدمى را به سوى حق تعالى و قرب او رهنمون شود؛ لیکن این راه چیزى نیست که جز در پرتو هدایت‏هاى الهى امکان شناخت داشته باشد یا با پیروى از غیر راهى که او خود معرفى فرموده است قابل پیمودن باشد؟ بنابر این، در درجه اول ضرورى و لازم است که انسان به دین الهى تمسّک جوید و راهى را که خداوند براى بشر گشوده است طى کند. از سوى دیگر خداوند در قرآن مجید مى‏فرماید: {/Bإِنَّ اَلدِّینَ عِنْدَ اَللَّهِ اَلْإِسْلامُ‏{w1-5w}{I3:19I}/} ؛ تنها دین مورد قبول نزد خداوند اسلام است‏ لذا در منطق قرآن، دین الهى چیزى جز اسلام نیست و همه پیامبران در حقیقت دعوت کننده به سوى یک دین بوده‏اند و معارف و مسیرى که فراروى بشر قرار داده‏اند، یکى بیش نیست. البته مقصود از اسلام فقط نام آن نیست؛ بلکه منظور محتواى اساسى دعوت پیامبران الهى است که همه بشریت را به تسلیم در برابر خداوند سبحان فرا خوانده‏اند. لیکن بر اثر تحریفات تحریفگران و نیز بر اساس رشد علمى و اجتماعى بشر هر از گاهى نیاز به آیین جدیدى رخ مى‏نمود و خداوند با انگیزش پیامبرى جدید، از سویى آثار تحریف در دین پیشین را مى‏زدود و از دیگر سو شریعت جدید خود را متناسب با درک و فهم و نیازهاى روز، کامل‏تر مى‏کرد تا آنجا که بشریت به حدى برسد که بتواند تمام برنامه تکاملى خود را دریافت کند. در نتیجه پیامبر خاتم را فرستاد و ختم نبوت را اعلام داشت و در نهایت کامل شدن دین را اعلام کرد: {/Bاَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً{w51-63w}{I5:3I}/}(سوره مائده ، آیه 3). بنابر این هر چند انبیاى پیشین نیز مردم را به راه حق دعوت کرده‏اند، اما از سویى دین آنان دستخوش تحریف گردیده و از دیگر سو به مرور زمان دین الهى روند تکاملى داشته است تا آنجا که بتوان به کمال نهایى دست یافت. از همین رو نه خداوند، اجازه مى‏دهد که کسى راهى غیر از دین خاتم برگزیند؛ زیرا موجب نقص غرض از رسالت است و همگان را به دین اسلام دعوت مى‏کند، و نه عقل مى‏پذیرد که با وجود دین اکمل، کسى سراغ دیگر ادیان برود. بنابر این تا اینجا لزوم پذیرش و تبعیت از اسلام روشن مى‏شود، و هر چند دیگر ادیان منسوب به پیامبران الهى نیز کم و بیش بهره‏هایى از حقیقت دارند؛ ولى این مقدار مورد قبول خداوند سبحان نیست؛ چنان که به دنبال اکمال دین فرمود: {/Bوَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً{w59-63w}{I5:3I}/} و مفهوم این آیه، آن است که خداوند به مرتبه پایین‏تر از آن راضى نیست؛ زیرا نوعى عقبگرد براى بشریت است.
آیین زرتشت
در رابطه با آیین زرتشت ابهامات و اشکالات متعددى وجود دارند. برخى از این اشکالات جنبه تاریخى دارند، برخى کلامى و اعتقادى‏اند، بعضى مربوط به وثاقت کتاب آسمانى و اشکالاتى نیز راجع به حوزه‏هاى اخلاقى و رفتارى و یا نظام اجتماعى و خانوادگى آن مربوط مى‏شود. اکنون به اختصار پاره‏اى از این موارد را اشاره مى‏کنیم.
یک. نظرگاه تاریخى‏
اطلاع دقیقى پیرامون زمان پیدایش و ظهور زرتشت به عنوان پیامبر آیین مزدیسنى وجود ندارد. برخى از دانشمندان مانند هوسینگ در اصل وجود او تردید کرده و چون رستم و اسنفدیار شخصیتى موهوم دانسته‏اند.(1) بعضى تاریخ ظهور او را 600 و برخى تا 6000 سال قبل از میلاد دانسته‏اند. قول مشهور آن است که او 660 سال پیش از میلاد پا به جهان گذاشته و سى سال بعد دعوى نبوت کرده و به سال 583 ق.م در آتشکده بلخ به دست تورانیان کشته شده است.(2) محل تولد وى نیز مردد بین : رى، آذربایجان و افغانستان و فلسطین و خوارزم و فارس است(3). همچنین در مورد این که واقعا او پیامبرى برگزیده از سوى خداست یا نه اطلاع دقیقى در دست نیست و مسلمانان صرفا به استناد منابع دینى خود - نه با اتکا به ادله تاریخى - با زرتشتیان هم چون اهل کتاب رفتار نموده‏اند(4). بنابراین فارغ از برخورد اسلام و مسلمانان با پیروان زرتشت و آیین او؛ هیچ دلیلى بر اعتبار و بنیاد الهى آن وجود ندارد و حتى اعراب زیرسلطه ساسانیان نیز آنان را اهل کتاب نمى‏شناختند.(5)
دو. عدم وثاقت کتاب مقدس‏
کتاب مقدس زرتشتیان «اوستا» نام دارد. قدیمى‏ترین نسخه اوستا که به خط «دبیره» نوشته شده و در دانمارک نگهدارى مى‏شود مربوط به سال 1325 میلادى(6) یعنى 1908 سال بعد از کشته شدن زرتشت است. بنابراین به احتمال زیاد زرتشتیان حدود 20 قرن کتاب مدون و شناخته شده‏اى نداشته و اگر داشته‏اند اثرى از آن در دست نیست. افزون بر آن زرتشتیان اتفاق نظر دارند که اوستا در اصل بسیار بزرگتر از اوستاى کنونى بوده است. اوستاى کنونى داراى 83000 کلمه است و احتمالاً اصل آن داراى 345700 کلمه، یعنى چهار برابر بوده است(7).(8) این مسأله آیین زرتشت را با دو مشکل اساسى روبرو مى‏سازد.
2-1. تردید در وثاقت کتاب مقدس؛ زیرا کتابى که بیش از نوزده قرن پس از رحلت ابلاغ کننده آن گردآورى شود، آن هم براساس نوشته‏هاى پراکنده‏اى که تواتر تاریخى در مورد آنها ثابت نیست، به شدت اعتبار و وثاقت آن را مخدوش مى‏سازد. برخى نیز برآنند که اوستا در دوره هخامنشى مدون بوده و با حمله اسکندر از میان رفته و یا اسکندر آن را سوزانده است و تا ظهور ساسانیان اثرى از اوستاى مدون نبوده تا آن که به دستور اردشیر، یکى از روحانیون زرتشتى بار دیگر اوستا مرتب شد. اما این که بر چه اساسى اوستا بازسازى شده و تا چه اندازه به اوستاى اصلى انطباق دارد معلوم نیست.(9)
2-2. اوستا داراى 5 بخش به نام‏هاى زیر است : «یسنا»، «ویسپرد»، «وندیداد»، «یشتها» و «خرده اوستا». قسمتى از «یسنا»، «گاتها» نامیده مى‏شود که مشتمل بر ادعیه و معارف دینى و معروف‏ترین قسمت اوستاست. از نظر اوستا پژوهان تنها قسمتى از گاتها به زرتشت تعلق دارد.(10) و بقیه آن به دوران پیش از زرتشت و یا پس از وى تعلق دارد.(11) این مسأله نیز اعتبار اوستا را به عنوان کتاب آسمانى زرتشت مخدوش مى‏سازد.
2-3. به فرض ثابت شود که اولاً زرتشت پیامبرى الهى بوده و ثانیاً آنچه در اوستاى کنونى وجود دارد عیناً همان مطالبى است که از زرتشت به یادگار مانده؛ در نهایت مخاطبان را با دینى ناقص مواجه مى‏کند که حدود سه چهارم آن از دست رفته است. لاجرم پیامبر دیگرى لازم است که نیازهاى دینى از دست رفته را جبران و خلا موجود را پر نماید. به عبارت دیگر اگر اوستاى موجود براى هدایت بشر کافى بود، انزال سه چهارم دیگر لغو و بى‏فایده بود. و اگر کافى نبود چنین نقصى وجود دین و پیامبر دیگر را لازم مى‏نماید و بر زرتشتیان نیز لازم مى‏شود که به آیین کامل بعدى ایمان مى‏آورند.
سه. نژاد و ملیت گرایى‏
نژادپرستى و ملیت گرایى یکى از عوامل منفى راه یافته در آیین زرتشت به ویژه از دوره ساسانى است. این مسأله به آیین یاد شده ویژگى‏هاى تاریخى و احکام خاصى بخشیده است از جمله :
3-1. اگرچه احتمالاً دعوت زرتشت فراگیر بوده ولى براساس شواهد تاریخى پیروان آن همه آریایى بوده و از نژادهاى دیگر چندان کسى به این آیین در نیامده است.(12)
3-2. ملیت گرایى و ناسیونالیسم در «فرّ ایزدى» به خوبى آشکار است. فریا خوارنه فروغى است ایزدى، به دل هر که بتابد برترى یابد، پادشاه شود، پیروز گردد یا در کمالات نفسانى و روحانى آراسته شود و پیامبر گردد. دو نوع فر در اوستا آمده : Airayane yareno(یئریانم خوارنه) و Kavaenem xareno(فرکیانى) که دومى تا ظهور رسوشیانت همیشه با ایرانیان خواهد بود.(13)
3-3. نژادگرایى و نظام طبقاتى سبب تجویز و گسترش ازدواج با محارم شده است. «کرتیر» از بنیانگذاران زرتشتى ساسانى نوشته است : «بسیار ازدواج‏ها میان محرمان برقرار نمودم».(14) این مسأله همواره موجب خرده‏گیرى بر آیین زرتشت گردیده است.
3-4. بى‏ارزش انگارى جان غیرزرتشتیان؛ در تفکر زرتشتى انسان‏ها به دو دسته : مزداپرستان (زرتشتیان) و دیوپرستان (نازرتشتیان) تقسیم مى‏شوند. در این آیین اگر پزشکى در پى آموزش جراحى است باید تمرین خود را بر دیوپرستان آغاز کند. اگر سه دیوپرست به دست او مرد، دیگر نباید بر مزداپرستان پزشکى کند.(15)
3-5. انحصارگرایى : یکى از ویژگى‏هاى نظام اجتماعى زرتشتى سامانى انحصارگرایى در قدرت، ثروت و دانش در طبقات فرادست است. آموزش در انحصار موبدان و کاهنان بوده و طبقات فرودست به کلى از آموختن دانش محروم بودند تا آن جا که گفته‏اند : «موبد را باید لغت پهلوى غیر را نیاموزد چه یزدان به زرتشت گفته است که این علم را به فرزندان خود(16) تعلیم کن».(17)
چهار. نظام طبقاتى‏
جامعه ساسانى و آیین زرتشت پیوندى دو سویه دارند. از طرفى آیین ساسانى شکل خاص و ویژه‏اى به این آیین بخشیده به طورى که برخى از پژوهشگران زرتشتى موجود را شدیدا متأثر از ساسانیان دانسته‏اند. از طرف دیگر جامعه ساسانى نماد جامعه مطلوب و مورد نظر آیین زرتشت شناخته مى‏شود.(18) چنین جامعه‏اى شدیدا مورد حمایت و حفاظت آموزه‏ها و پیشوایان زرتشتى بوده است.
در این نظام جامعه از چهار طبقه متمایز تشکیل شده بود : 1. آژون (روحانیون)، 2. ارتش تاران، 3. کشاورزان، 4. صنعتگران(19).
در این نظام اولا طبقات وضعیت سربسته‏اى داشته و به هیچ روى امکان ترقى از طبقه‏اى به طبقه دیگر وجود نداشت. ثانیا طبقات فراتر امتیازات فراتر و طبقات فرودست محدودیت‏هاى بیشترى داشتند و جز کار و بردگى بهره‏اى نصیب شان نمى‏شد. ثالثا امتیازات و محرومیت‏هاى طبقاتى جنبه ارثى داشت و نسل به نسل به اجبار و بدون امکان تغییر تداوم مى‏یافت.
پنج. افسانه گرایى و بت پرستى‏
وجود افسانه‏هاى خردگریز در اوستا یکى از ضعف‏هاى آیین و کتاب مقدس زرتشتى است. کریستن سن افسانه خلقت را بر اساس اوستاى ساسانى چنین نقل مى‏کند :
«... عمر دنیا بالغ بر 12000 سا است. در سه هزار سال نخستین عالم، اوهرمزد (یا عالم روشنى) و اهریمن (یا عالم تاریکى) در جوار یکدیگر آرام مى‏زیسته‏اند. این دو عالم از سه جانب نامتناهى بوده، فقط از جانب چهارم به یکدیگر محدود مى‏شده‏اند. دنیاى روشن در بالا و عالم ظلمانى در زیر قرار داشته و هوا فاصله آنها بوده است. مخلوقات اورمزد در این سه هزار سال در حال امکانى بودند، سپس اهریمن نور را دیده درصدد نابود کردنش برآمد. اوهرمزد که از آینده آگاهى داشت مصافى به مدت نه هزار سال با وى طرح افکند. اهریمن که فقط از ماضى آگاه بود رضا داد. آن گاه اوهرمزد به او پیشگویى کرد که این جدال با شکست عالم ظلمت خاتمه خواهد یافت. از استماع این خبر اهریمن سخت متوحش شد و مجددا به عالم تاریکى درافتاد و سه هزار سال در آنجا بى‏حرکت بماند. اوهرمزد در این فرصت دست به آفرینش جهان زد و چون کار خلقت به پایان رسید، گاوى را بیافرید که موسوم به گاو نخستین است. پس آنگاه انسانى بزرگ خلق کرد به نام گیومرد (کیومرث) که نمونه نوع بشر بود. آنگاه اهریمن به آفریدگان او حمله برد و عناصر را بیالود و حشرات و هوام ضاره را بیافرید. اوهرمزد در پیش آسمان خندقى کند. اهریمن مکرر حمله کرد و عاقبت گاو گیومرد را بکشت اما از تخمه گیومرد که در دل خاک نهفته بود چهل سال بعد گیاهى رست که اولین زوج آدمى به اسم مشیگ و مشیانگ از او بیرون آمد. دوره آمیزش نور و ظلمت که آن را گمیزشن گویند شروع شد. انسان در این جنگ خیر و شر به نسبت اعمال نیک یا بد خود از یاران نور یا از اعوان ظلمت شمرده مى‏شود».(20)
افسانه گرایى در زرتشتى گرى دوره ساسانى به بنیادى‏ترین مبانى اعتقادى یعنى خداباورى نیز راه یافته است. علیرغم آن که گفته‏اند زرتشت خداى مجرد را باور داشته، اما خداى زرتشتى ساسانى داراى شکل و ریش و عصا و تاج است و هنوز که هنوز است با چنین شمایل انحطاط و تجسم یافته‏اى به عنوان آرم ملى بر روى تابلوى بسیارى از مؤسسات زرتشى عصر حاضر به چشم مى‏خورد و خدا را به صورت بتى بسان یک پادشاه نشان مى‏دهد.(21) در این آیین آتش دختر خدا شناخته مى‏شود؛(22) گاو به ویژه گاو نر تقدس ویژه مى‏یابد. در افسانه خلقت، اول مخلوق زمینى فرض مى‏شود و با گیومرد (کیومرث) به درجه شهادت نائل مى‏گردد و بول آن از آب پاک کننده‏تر است!(23)
شش. احکام خردستیز و غیرعملى‏
افزون بر احکامى که در لابه‏لاى مطالب پیشین اشاره شد احکام خردستیز دیگرى در آیین زرتشتى وجود دارد که به پاره‏اى از آنها اشاره خواهد شد.
6-1. تقدیس سگ؛ در وندیداد سگ مقام بسیار بالایى دارد به طورى که اگر کسى استخوان سخت و ناجویدنى به آن بدهد یا آن را بترساند گرفتار مجازات پشوتنو(24) یعنى مرگ ارزان که با دادن تاوان بخشوده نمى‏شود(25) دارد.
نیز اگر کسى سگ آبى را بکشد باید ده هزار بسته هیزم سخت خشک، ده هزار هیزم نرم خشک از چوب‏هاى خوش بو، ده هزار برسم (شاخه‏هاى تازه بریده شده) ده هزار شیر پاک و... را به روان سگ آبى بدهد. پس ده هزار مار، ده هزار سگ نماى (گربه)، ده هزار سنگ پشت، ده هزار قورباغه‏اى که در خشکى زندگى مى‏کند، ده هزار موردانه کش، ده هزار مورگودال کن، ده هزار کرم خاکى، ده هزار مگس را کشته و ده هزار گودال ناپاک را پرکند(26) و ده‏ها کار دیگر که انسان از شنیدن آن حیران مى‏شود.(27) و نیز مجازات کسى که پیکر مرده سگى را بر زمین اندازد دو هزار ضربه شلاق است.(28)
6-2. احکام بانوان؛ در اصطلاح وندیداد کلمه «دشتان» به معنى قاعدگى، عادت ماهانه زنان کاربرد دارد و احکام بسیار پیچیده و سختى به دنبال دارد، چنین زنى باید دور از دیگران و در «دشتانستان» که جایى متروک و دور از آتش و آب و مردمان است ساکن شود(29). در ظرف‏هاى فلزى کم بها به او غذاى مى‏دهند لکن باید غذاى کم بخورد تا نیرو نگیرد(30). بعد او را با گمیز (ادرار گاو) در دو گودال شستشو مى‏کنند سپس در گودال سوم با آب شستشو مى‏شود(31). و در تابستان باید 200 مورچه بکشد و اگر زمستان بود باید 200 حشر گزنده و آسیب رسان را از بین ببرد(32). حال اگر زنى بچه مرده به دنیا آورد باید او را در آلونکى دور از آب و آتش و مردم حبس کرد او باید 3 یا 6 یا 9 جام گمیز «ادرار گاو» بنوشد تا رحم او پاک شود. بعد از آن مى‏تواند شیر گرم مادیان گاو را بنوشد ولى نمى‏تواند آب بنوشد. تا 3 شب باید به این گونه بماند بعد از 3 شب تن و جامه خود را با گمیز آمیخته با خاکستر و آب در کنار 9 گودال بشوید بعد تا 9 شب بدین منوال تنها مى‏ماند. بعد از آن تن و جامه خویش را با ادرار گاو و آب مى‏شوید تا پاک شود»(33).
6-3. منع دفن مردگان؛ در آیین زرتشتى خاک و آتش پاک و مقدسند و به همین دلیل از سوزاندن و دفن مردگان جلوگیرى مى‏شود(34) و جسد مرده را در دخمه یا بالاى بلندى باید گذاشت تا خوراک حیوانات و پرندگان شود(35) و کیفر کسى که مرده‏اى را در زمین دفن کند و یک سال در زمین بماند دو هزار تازیانه است(36) و اگر دو سال بماند هرگز حتى با توبه یا جریمه و کفاره تطهیر نمى‏شود.(37)
هفت. پیشگویى‏هاى غیرواقع‏
براساس «هزاره گرایى زرتشتى»(38) انتظار ظهور سه منجى از نسل زرتشت مطرح است که یکى پس از دیگرى جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد :
الف. هوشیدر، 1000 سال پس از زردشت.
ب. هوشیدرماه، 2000 سال پس از زرتشت.
ج. سوشیانس (سوشیانت) 3000 سال پس از زردشت که با ظهور او جهان پایان مى‏یابد.(39)
اکنون نسبت به فرد سوم نمى‏توان پرسش کرد؛ چرا که هنوز پنج قرن به آمدنش باقى است؛ اما نسبت به دو فرد نخست این سؤال مطرح است که آنان کى و چگونه ظهور کرده‏اند و کارکرد آنها در بسط عدل جهانى چه بوده و چرا در تاریخ نام و یادى از آن مصلحان که بنابر ادعا باید جهان را پر از عدل و داد کرده باشند به چشم نمى‏خورد؟
هشت. ستم موبدان و اسلام گرایى ایرانیان‏
یکى از واقعیات بزرگ تاریخى گرایش سریع و آزادانه ایرانیان زرتشتى به اسلام، پس از فتح ایران است. این مسأله در شرایطى رخ داد که مسلمانان با زرتشتیان هم چون اهل کتاب رفتار نموده و آنان را کاملاً در مسائل دین‏شان آزاد گذاشته بودند؛ اما سیل خروشان اسلام‏گرایى ایرانیان نشانگر برترى واضح و روش این دین در نظر آنان، نسبت به آیین پیشین است. دکتر صاحب الزمانى در این باره مى‏نویسد : «توده‏هاى مردم نه تنها در خورد در برابر جهان‏بینى و ایدئولوژى ضد تبعیض طبقاتى در اسلام مقاومتى احساس نمى‏کردند، بلکه درست در آرمان آن همان چیزى را مى‏یافتند که قرن‏ها به بهاى آه و اشک و خون خریدار و جان نثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرن‏ها در خود احساس مى‏کردند».(40)
بخشى از ستم موبدان را در احکام ظالمانه‏اى مى‏توان یافت که آشکارا در جهت تأمین منافع انحصارى موبدان است. از این جمله است پاره‏اى از احکام کیفرى. به عنوان مثال افزون بر آنچه در بند ششم پیرامون مجازات کشنده سگ آبى گفته آمد به احکام شگفت‏ترى برمى‏خوریم. در وندیداد اوستا فرگرد 14 بند 8 به بعد آمده است :
8-1. شخص گناهکار باید براى آمرزش روان تمام اسباب و لوازم مورد نیاز و مربوط به انجام مراسم دینى براى آثرَوَن (اوستا :a)(aurvan یا a°)(ravanپهلوى : a°sro°n) (موبد روحانى نگهبان آتش در آتشکده) را به مردان اَشوَ (موبدان و مردان مقدس) به عنوان کفاره بدهد (8/14).
8-2. گناهکار مى‏بایست کلیه لوازم و ساز و برگ یک مرد سپاهى و جنگى اعم از نیزه، کارد (شمشیر)، گرز، کمان، زین، فلاخن، زره، سپر و غیره را به عنوان کفاره به مردان اشو بدهد (9/14)؟!
8-3. گناهکار باید تمام لوازم و اسباب مورد نیاز یک کشاورز - شبان و یک مرد برزگر را به مدان اشو به عنوان کفاره گناه بدهد (11-10/14). این ابزارها عبارتند از : یک عدد خیش با یوغ، یک عدد اسباب گاو رانى، دو هاون سنگى، یک عدد آسیاب دستى براى آرد کردن گندم و یک بیل؟!
8-4. او باید یک نهر (جوى) آب، یک قطعه زمین حاصلخیز و مرغوب به اندازه‏اى که آبِ دو جوى براى آبیارى آن کفایت کند و آب تا دورترین نقاط آن پیش برود، براى مردان اشو فراهم کند (13-12/14)؟!
8-5. او باید یک خانه اربابى با گاوستانى (طویله) داراى نُه پرچین، نُه حصار، نُه نوع علوفه را جهت کفاره گناه به مردان اشو بدهد. خانه باید داراى دوازده راهرو در قسمت بالا و نُه راهرو در قسمت وسط و شش راهرو در قسمت پایین باشد. او همچنین باید یک رختخواب خوب با لحاف و بالش به مردان اشو و پاک بدهد (14/14)؟!
8-6. مرد گناهکار موظف است که دختر باکره، جوان و سالم خود را با جهیزیه و نقدینه‏اى از زیورآلات زینتى و طلاجات براى مردان اشو به ازدواج دهد. البته این دختر باید خواهر پانزده ساله خود را نیز همراه گوشواره (جهیزیه) براى مردان اشو بیاورد (15/14)؟!
8-7. همچنین این مرد موظف است هفت رأس رَمه ریز در دوبار به مردان اشو و نیکوکار تقدیم کند. او باید هفت عدد سگ در دوبار پرورش دهد - او باید هفت عدد پل روى آب در دو بار بنا کند. او باید نُه عدد باغ خرابه در دو بار تعمیر و مرمت کند. او باید نُه عدد سگ را که در پوست یا گوش گرفتار کک و شپش و همه ناخوشى‏هایى که به تن سگ روى مى‏آورد، پاک کند و درمان بخشد. او باید نُه مرد نیکوکار را در دوبار به خوراکى سیر از گوشت، نان و شراب اطعام کند (17-16/14)؟!(41)
براساس مستندات تاریخى از این راه‏ها ثروت‏هاى هنگفتى به چنگ آمده و انباشته شده و سپس در نبردهاى مختلفى به غارت رفته است.(42)
...................) Anotates (.................
1) بنگرید : شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 239، قم و تهران : صدرا، چاپ هشتم، 1383.
2) بنگرید :
الف. حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص 57 و 58.
ب. ابراهیم پورداود، اوستا، ص 28.
ج. دین ایران باستان، ص 185.
3) بنگرید :
الف. حسین توفیقى، همان، ج 14، ص 186.
ب. جان بى‏ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص 453.
ج. دین ایران باستان، ص 188.
د. شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 186.
4) برخى برآنند که آنچه در نصوص اسلامى به ویژه در قرآن به عنوان آیین مجوس در ردیف ادیان وحیانى و داراى کتاب در برابر مشرکین قرار گرفته غیر از آیین زرتشتى موجود است و با آن تفاوت‏هاى اساسى دارد.
جهت آگاهى بیشتر در این باره بنگرید : دکتر رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه‏هاى زرتشت (مق)، معارف (ماهنامه)، ش 49.
5) بنگرید : همان، ص 18.
6) ابراهیم پورداود، اوستا، ص 49، ق : منبع پیشین.
7) حسین توفیقى، همان، ص 59.
8) کریستن سن بر آن است که علت کاسته شدن از حجم اوستا در دوره ساسانى تمایل خود زرتشیان به حذف پاره‏اى از افسانه‏ها و اسطوره‏هاى عامیانه در اوستا نگاشت‏هاى پیشین بوده است. جهت آگاهى بیشتر بنگرید:
الف. کریستن سن، آرتور امانوئل، ایران در زمان ساسانیان، ص 163 و 164.
ب. شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 188.
9) بنگرید : شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 187.
10) بنگرید : تاریخ ادیان، ص 454، مقدمه جلیل دوستخواه، بر کتاب اوستا، ج 1، ص 11. ق : دکتر رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه‏هاى‏آیین زرتشت.
11) بنگرید : هنریک ساموئل ینبرگ، دین‏هاى ایران باستان، ص 2، ترجمه سیف الدین نجم آبادى ؛ دین و فرهنگ ایرانى پیش از عصر زرتشت، ص 304. ق : همان.
12) زرتشت و آموزش‏هاى او، ص 7.
13) بنگرید :
الف. مرضیه شنکایى، بررسى تطبیقى اسماى الهى، ص 279، تهران، سروش، چاپ اول، 1381.
ب. پورداود، یَشت‏ها، ج 2، ص 310.
14) هاشم رضى، ج 1، ص 45.
15) وندیداد، فرگرد هفتم، بند 37 و 38.
16) و به عبارتى به طبقه خود.
17) دبستان المذاهب، ص 111.
18) بنگرید : دکتر رسول رضوى، همان ص 20.
19) بنگرید :
الف. عبدالعظیم رضایى، زین‏العابدین آذرخش، تاریخ ده هزار ساله ایران، ج 2، ص 106.
ب. اوستا، یسنا، 19/17.
20) همان، ص 168. 169.
21) جهت آگاهى بیشتر بنگرید : شهید مطهرى، همان، ص 195-192.
22) ایران در زمان ساسانیان، ص 168.
23) بنگرید :
الف. شهید مطهرى، همان، ص 198-196.
ب. ایران در زمان ساسانیان، ص 167.
24) وندیداد، فرگرد، پانزدهم، بند 6-5.
25) همان، بند 1.
26) همان، بند 1 تا 18.
27) نگا :
الف. دارمستتر، مجموعه قوانین زردشت، ترجمه موسى جوان، ص 211 و 223.
ب. سید حسن حسینى (آصف)، درجات گناه، تاوان و پتَت در دین زرتشتى (مق) هفت آسمان (فصلنامه)، ش 28، سال هفتم، زمستان 84.
28) وندیداد، فرگرد ششم، بند 25-24. ق : دکتر رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه‏هاى زرتشت.
29) وندیداد، فرگرد شانزدهم، بند 24 - 25.
30) وندیداد فرگرد شانزدهم، بند 1 - 5.
31) همان، بند 6.
32) همان، بند 12.
33) همان، ق : دکتر رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه‏هاى زرتشت.
34) بنگرید :
الف. فرهنگ ادیان جهان، ص 286.
ب. محمد معین، مزدیسنا و ادب پارسى، ص 53 و 54.
ج. شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 198 و 199.
35) وندیداد، فرگرد هشتم، بند 45-44؛ این مسأله بیش از نیم قرن است که توسط دولت‏هاى ایران و هند به جهت حفظ بهداشت عمومى ممنوع شده است.
36) همان، فرگرد هشتم، بند 25.
37) همان، 3/39 ق : دکتر رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه‏هاى آیین زرتشت.
38) zoroastrian Millenni lism.
39) حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص 61.
40) ناصرالدین صاحب الزمانى، دیباچه‏اى بر رهبرى، ص 255.
41) جهت آگاهى بیشتر بنگرید : درجات گناه، تاوان و پتَت در دین زرتشتى، سید حسن حسینى (آصف) (مق)، هفت آسمان (فصلنامه تخصصى ادیان و مذاهب) ش 28 زمستان 1384، صص 216 - 220.
42) بنگرید : همان، ص 220 و 221.
برتریهای اسلام
براى پاسخ به این سؤال از دو راه کلى (عقل و آیات قرآن کریم)، مسأله را پى مى‏گیریم.
یک. راه عقل‏ براى داورى در مورد حقانیت یک دین و عدم حقانیت ادیان دیگر، باید ابتدا با اصول عقاید و آموزه‏هاى ادیان آشنا شد و آن‏گاه آن را به وسیله عقل - که حجت درونى انسان است - محک زد. ما در چنین مراجعه‏اى، اصول عقاید و معارف دین اسلام را مبتنى بر ادله و براهین متقن و یقینى عقلى مى‏یابیم؛ یعنى، یکایک این اصول به وسیله براهین متعدد یقینى اثبات مى‏گردد. با وجود براهینى که درباره اصل توحید اقامه مى‏شود، ادیان و مکاتب غیرتوحیدى - که اعتقاد به تثویت (دوخدایى)، تثلیث (سه خدایى) یا چند خدایى از ارکان اعتقادى آنها محسوب مى‏شود - ابطال مى‏گردد. در همین زمینه، آنچه که از ادله یقینى عقلى بر نفى جسمیت یا رؤیت خداوند اقامه مى‏شود، مکاتب و مذاهبى را که مبتنى بر چنین عقایدى هستند، رد مى‏کند. در خصوص دو دین بزرگ یهودیت و مسیحیت، نیز با همین حجت درونى؛ یعنى، احکام و براهین یقینى عقل، اگر به بررسى آموزه‏هاى این دو دین بنشینیم، به نتیجه مشابه سایر مکاتب خواهیم رسید. در خصوص ادیان الهى و آسمانى باید گفت که حقیقت و گوهر همه آنان، دعوت به انقیاد و تسلیم در برابر خداوند متعال است، لکن دستور العمل‏هاى مربوط به چگونگى تأمین سعادت دنیوى و اخروى انسان، که در اصطلاح از آن به «شریعت» یاد مى‏شود، متفاوت است؛ یعنى، با توجه به اختلاف زمان و مکان و مخاطب این دستورالعمل‏ها، مراحل مختلى را گذرانده و متناسب با آن رو به تکامل بوده است. علاوه بر این، اصول عقاید و گوهر ادیان نیز در مقام بیان و تبیین از عمق و تفصیل بیشترى برخوردار گردیده است. در حقیقت، دین توحیدى واحد است و شرایع متعدد است:«ان الدین عند الله الاسلام»؛ آل عمران (3)، آیه 19. «به درستى که دین در نزد خدا اسلام (تسلیم در برابر حق) است». با ظهور هر پیامبرى شریعت قبلى پالایش یافته و در شکل کامل‏ترى عرضه شده است. از این رو پیامبران همه مبلغ دین واحد بودند، و به همین جهت، یکى پس از دیگرى مژده آمدن پیامبر جدید را مى‏دادند و به این مطلب در کتاب مقدس یهودیت و مسیحیت تصریح شده است. تورات، کتاب هوشیع نبى. بنابراین پیروى صحیح از آیین یهود، با آمدن حضرت عیسى، در تبعیت از ایشان خواهد بود و پیروى صحیح از آیین مسیح با ظهور پیامبر اسلام، در تبعیت از حضرت نبى اکرم خواهد بود. در نتیجه، تفاوت شرایع آسمانى به معناى درجات متکامل از یک راه و یک حقیقت است. با توجه به این بیان عقل، با قطع نظر از مسأله تحریف در شرایع گذشته، حکم به لزوم پیروى از جامع‏ترین و کامل‏ترین پیام و دستورالعمل الهى که در آخرین شریعت (اسلام) متجلى شده است، مى‏نماید. همچنین عقل، در بررسى آموزه‏هایى که توسط یهودیت و مسیحیت امروزى تبیین مى‏شود، آنها را مخالف با براهین یقینى خود مى‏یابد. اعتقاد به تثلیث رساله اول به قرنتیان 6:8 و انجیل یوحنا: 20. تجسم و رؤیت همان و سفر پیدایش. امورى است که براهین عقلى آن را از هیچ مکتب و مذهبى نمى‏پذیرد؛ بلکه آن را نشانه عدم حقانیت و در واقع تحریف آنها مى‏داند. به پاره‏اى دیگر از تحریفات صورت گرفته در این دو دین بزرگ اشاره‏اى گذرا مى‏کنیم تا بر اساس حکم عقل، خود داورى کنید:
تحریفات مسیحیت و یهود 1. اتهامات ناروا به پیامبران؛ علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادى و اعتقادى در کتاب مقدس، پاره‏اى اتهامات ناروا و غیراخلاقى به بعضى از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد، ر.ک: انجیل یوحنا، 1:112، سفرتکوین، 30:19 38 و براى آشنایى بیشتر ر.ک: انیس الاعلام، ج 3 و صادقى، محمد، بشارات عهدین، ص 73 و 177. این در حالى است که براهین عقلى لزوم عصمت پیامبران را اثبات مى‏کند. 2. وجود افسانه‏ها؛ وجود افسانه‏هاى بى‏پایه در کتاب مقدس، یکى دیگر از جنبه‏هاى تحریف آن است؛ از جمله مى‏توان به کشتى گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبه‏اى او بر خدا، اشاره کرد سفر پیدایش، 43/2330. 3. گناه فطرى؛ مسیحیان معتقدند، آدم در بهشت به گناه آلوده شد و این گناه به همه فرزندان او نیز منتقل مى‏شود؛ یعنى، انسان بالفطرة گناه‏کار است و هرگونه تلاش و عمل انسان در رهایى از این خطا، سودى نخواهد بخشید و تصلیب و به دار کشیده شدن حضرت عیسى(ع)، کفاره گناه فطرى انسان است. 4. تقویت ظلم؛ یکى دیگر از آموزه‏هاى نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان حاکم و سایه خدا در زمین‏اند. انجیل متى، 38:5 و اکثر نامه‏هاى پولس به رومیان. وجود این گونه آموزه‏هاى غیرعقلانى در کنار طرح مسأله تثلیث و تجسیم و وجود تناقضات متعدد در متن کتاب مقدس، در کتاب «انیس‏الاعلام»، ج‏2، 125 مورد تناقض موجود در کتاب مقدس مورد بررسى قرار گرفته است. دلیل بر عدم حقانیت مسیحیت و یهودیت امروزى است. خلاصه سخن اینکه راه شناخت حقانیت دین اسلام و عدم حقانیت سایر ادیان و شرایع، مراجعه به آموزه‏هاى آنها و داورى است. اگر کسى مراجعه کند، خواهد یافت که اسلام در سه وادى «عقاید»، «اخلاق و فضایل» و «احکام فردى و اجتماعى»، نه تنها کامل‏تر از سایر ادیان؛ بلکه قابل مقایسه و طرف نسبت با آنها نیست و در تمام دوره زندگى بشر، عقاید و شریعتى به اینجامعیت و عمق و اتقان و استوارى بر بنیان عقل، وجود ندارد. امام خمینى(ره) در این زمینه، در کتاب چهل حدیث مى‏نویسد: «اثبات حقانیت دین اسلام، احتیاج به هیچ مقدمه ندارد جز نظر کردن به خود آن و مقایسه بین آن و سایر ادیان و شرایع». خمینى، روح‏الله، چهل حدیث، شرح حدیث دوازدهم، ص 201. در پایان این بخش، به این نکته اشاره مى‏کنیم که داورى عقل و سنجش و حکم عقل به حقانیت دین اسلام و عدم حقانیت سایر ادیان، خود دلیلى بر نفى پلورالیزم است.
دو. راه آیات‏ آیات قرآنى علاوه بر دلالت بر انحصار دین حق در اسلام و در نتیجه نفى پلورالیسم و تکثرگرایى دینى، به صراحت با برخى از اصول و مبانى پلورالیسم مخالف است و آن را ابطال مى‏کند. مجموع آیات در این زمینه را در سه بخش قرار مى‏دهیم: 1. آیاتى که بر صراحت، تنها اسلام را دین حق و صراط مستقیم معرفى مى‏کند و عقاید پیروان سایر ادیان را باطل معرفى کرده و آنان را به پیروى از اسلام دعوت مى‏کند: الف. «و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فى الآخرة من الخاسرین». آل‏عمران (3)، آیه 85. ب. «و لن ترضى عنک الیهود و لا النصارى حتى تتّبع ملّتهم، قل انّ هدى الله هو الهدى و لئن اتّبعت اهوائهم بعد الذى جاءک من العلم مالک من الله من ولىّ و لا نصیر». بقره (2)، آیه 120. ج. «و قالت الیهود عُزیر ابن الله و قالت النصارى المسیح ابن الله ذلک قولهم بافواههم یضاهئون قول الّذین کفروا من قبل قاتلهم الله انّى یؤفکون». توبه (9)، آیه 30. و آیات فراوان دیگر که شما را به قرآن کریم ارجاع مى‏دهیم: سوره آل‏عمران(3)، آیه 61 (مباهله با مسیحیان)؛ سوره توبه (9)، آیه 32 و 31؛ سوره نساء(4)، آیه 157و 171؛ سوره مائده(5)، آیه 51 و 73؛ سوره فتح (48)، آیه 28؛ سوره صف (61)، آیه‏9؛ سوره مریم(19)، آیات 91 88؛ سوره بقره (2)، آیه 79. 2. آیاتى که با مبناى شکاکیت و نسبیت‏گرایى و عدم امکان دستیابى به حقیقت - که از مبانى و پیش‏فرض‏هاى پلورالیزم دینى است - در تضاد و تقابل است و نشان مى‏دهد که از دیدگاه قرآن، به هیچ وجه شکاکیت و نسبیّت مورد پذیرش نیست و رسیدن به حقیقت امکان‏پذیر است. این آیات عبارت است از: الف. آیاتى که شکاکان را مورد سرزنش قرار مى‏دهد. نحل (16)، آیه 66؛ جاثیه (45)، آیه 32. ب. آیاتى که ادله انبیا را روشن و آشکار، و شکّ شکاکان را بى‏وجه معرفى مى‏کند. ابراهیم (14)، آیه 9 و 10. ج. آیاتى که امر به تبعیت از علم و یقین و اجتناب از پیروى از ظن و گمان و شک دارد. اسراء (17)، آیه 36؛ یونس (10)، آیه 36؛ نجم (53)، آیه 28. 3. پلورالیزم دینى، بر اساس برخى از مبانى جدید هرمنوتیک استوار است که مى‏پندارد، عبارات و متون دینى صامت، یعنى، خالى از معانى‏اند و قهرا هر نوع شناختى از دین، کاملاً شخصى مى‏باشد. آیات و روایات بسیارى با این مبنا به صراحت مخالفت دارند: الف. «و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» ؛ حدید (57)، آیه 25.«کتاب و میزان را نازل کردیم تا مردم به قسط و عدل قیام کنند». اگر هر کسى بر اساس صامت بودن قرآن، برداشتى از آن داشته باشد، معیار تمییز بین عدالت و ظلم در قرآن وجود نخواهد داشت و به تبع اقامه عدل بر اساس آن معیار واحد در جامعه، ممکن نخواهد شد. ب. «و نزّلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شى‏ء» ؛ نحل (16)، آیه 89. «این کتاب (قرآن) را بر تو فرستادیم تا حقیقت هر چیز را بیان کند». ج. «و تلک حدود الله یبینها لقوم یعلمون» ؛ بقره (2)، آیه 230. «این است احکام خدا، بیان مى‏کند آن را براى قومى که دانا هستند». د. «لا اکراه فى الدین قد تبین الرشد من الغى» ؛ همان، آیه 256. «هیچ اکراهى در دین نیست به درستى که راه هدایت از گمراهى، روشن گردید». آیات بالا، قرآن کریم را بیان کننده راه راست از گمراهى و نشانگر حدود الهى و بیانگر هر چیز، معرفى مى‏کند و این با مبناى هرمنوتیک جدید، یعنى، خالى بودن عبارات و متون از بار معنایى و تأثیرپذیرى از دانش‏هاى بشرى و در نتیجه شخصى بودن برداشت‏ها از عبارت (و نه معرفتى بودن این برداشت‏ها) ناسازگار و درست در نقطه مقابل است.حاصل سخن‏ با مراجعه به حکم عقل و آیات قرآن کریم، به هیچ وجه پلورالیسم و کثرت‏گرایى دینى، به معناى حقانیت همه ادیان، قابل پذیرش نیست؛ لکن توجه به این نکته ضرورى است که دین حق و صراط مستقیم واحد است؛ ولى معذّر و حجت متعدد است. باید مسأله حقانیت را از معذّریت و حجت جدا کرد. پیروان سایر ادیان، خارج از شریعت حق و مطلوب الهى هستند؛ اما در صورت وجود دو شرط: (1. جهل به اسلام، 2. پاى‏بندى به آیین خود) داراى حجت و مستمسک خواهند بود و راهشان هر چند «صراط مستقیم» و دین حق نیست؛ اما قابل اعتذار است و در روز قیامت نزد خداوند معذوراند. قرآن از این گروه به «مستضعف» یاد کرده است. این گروه ضمن معذور بودن، در صورت تحقق آن روش‏ها، بهره‏اى از سعادت خواهند برد و به درجه‏اى از سعادت نایل خواهند شد. نکته دیگر آنکه حقیقت دین یک چیز بیش نیست؛ ولى وحدت آن، از سنخ وحدت عددى نیست،؛ بلکه از قبیل وحدت تشکیکى است؛ یعنى، داراى مراتب است که قرآن از این مراتب به «سبل» تعبیر کرده است. صراط مستقیم واحد است؛ اما سبل به تعدد و اختلاف سالکان و متعبدان متعدد است: «والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا». عنکبوت (29)، آیه 69. صراط مستقیم همان شاهراه هدایت است که سبل امن الهى به آن منتهى مى‏شود و هر کس به همان مقدار که از سبل امن الهى پیروى کند، از صراط مستقیم نیز بهره‏مند خواهد شد و هر کس همه سبل امن الهى را طى کند، از صراط مستقیم به طور کامل بهره‏مند خواهند شد: «... قد جائکم من الله نور و کتاب مبین یهدى به الله من اتّبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الى النور بإذنه و یهدیهم الى صراط مستقیم». مائده (5)، آیه 15و16. ر.ک: المیزان، ج 1، ذیل آیه 6و7 سوره حمد، (بحث صراط و سبیل). براى آشنایى بیشتر منابع زیر معرفى مى‏گردد: الف. کتاب نقد، شماره 4، ص 242، مقاله «نگاهى درون دینى به پلورالیزم دینى، عبدالحسین خسروپناه»؛ ب. قدردان قراملکى، محمدحسن، سویه‏هاى پلورالیزم؛ پ. قدردان قراملکى، محمدحسن، قرآن و پلورالیزم.
در باره کوروش کبیر و اقدامات او در بین مورخان، محققان و تاریخ نگاران و مستشرقان اختلاف وجود دارد .برخی اورا میستایند و برخی تاریخ و اقدامات اورا جعلی و متاثر از تاریخ نگاری و بزرگ نمایی یهودیان _ آزادی دین یهود و آزادی یهودیان در عصر کوروش _میدانند .
در هر حال کوروش مؤسس سلسله هخامنشی است و گفته می شود که نسبت به پادشاهان آن زمان , روش حکومت داری عادلانه ای داشتند و تلاش می کردند تا به حقوق مردم احترام بگذارند .وی پس از تسخیر بابل با مردم به مهربانی رفتار کرد و اسرای یهود را که بخت نصر از فلسطین به آن شهر آورده بود , آزاد کرد و اجازه داد به فلسطین باز گردند و فرمانی صادر کرد تا معبد اورشلیم را که بخت نصر ویران کرده بود از خزانه پادشاه ایران بازسازی شود . برخی از تاریخ نویسان از او به احترام و ستایش یاد کرده اند. وی پادشاهی سیاستمدار , شجاع , با فتوت و عزم و اراده , کشور دار و با گذشت بود . نسبت به عقاید دینی ملل مغلوب احترام می گذاشت وی شهرهای ویران را دوباره آباد می کرد و به مردم بخشش بسیار می کرد .( معین , محمد , فرهنگ معین , تهران , امیر کبیر , 1376, ج6,ص 1622) هرودوت تاریخ نویس یونانی در مورد کوروش می نویسد : کوروش پادشاهی کریم و سخی و بسیار ملایم و مهربان بود , مانند دیگر پادشاهان به اندوختن مال حرص نداشت بلکه نسبت به کرم و عطا حریص بود , ستم زدگان را از عدل و داد برخوردار می ساخت و هر چه را متضمن خیر بیشتر بود دوست می داشت .کوروش فرمان داد تا سپاهیانش جز به روی جنگجویان شمشیر نکشند و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند او را نکشند ولشکر کوروش فرمان او را اطاعت کردند به طوری که توده مردم مصائب جنگ را احساس نکردند . ( به نقل از تفسیر نمونه , ج 12, ص 546) این ویژگپهای اخلاقی کوروش سبب شده که وی به عنوان یکی از احتمالات از ذو القرنین مطرح گردد .( ر.ک: تفسیر نمونه , ج12, ص 542-549)
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
آشنایی با دین زرتشت، مهرداد ایزدپناه
زرتشت پیامبرِ ایرانِ باستان، هاشم رضی
زرتشت، مزد یسنا و حکومت، جلال الدین آشتیانی
تاریخ زرتشتیان (فرزانگان زرتشتی)، رشید شهمردان
کهن ترین کتاب آسمانی در زمان ایران باستان اوستا، ابرهیم پورداود.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۵

BM Quran.JPG

آیین زرتشت جزو ادیان الهی یا غیرالهی

انحطاط زرتشتیان از دیدگاه استاد شهید مطهری
استاد شهید مطهری راجع به انحطاط زرتشتیان می گوید: نقش خدا «اهورا مزدا» با همان ریش و عصا و یال و کوپال به عنوان یک آرم ملی بر روی تابلوهای بسیاری از مؤسسات زرتشتی در عصر حاضر به چشم می خورد و نشانه ای از انحطاط فکری در دوره ساسانی است. زرتشتیان از یک طرف مدعی خداشناسی و توحیدند و «اهورا مزدا» را همان «الله» مسلمین که «لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف و الخبیر» (انعام/ 103) است، معرفی می کنند و از طرف دیگر شکل و شمایل برایش می کشند و تاج و ریش و عصا برایش می سازند و او را به صورت یک بت نمایش می دهند. وی در ادامه می گوید: «چنانکه می دانیم ایرانیان مسلمان آنجا که تعبیرات اسلامی را به لغت فارسی ترجمه کرده اند کلمه «الله» را به «خدا» ترجمه کرده اند که ظاهرا مخفف «خود آی» است، یعنی نا آفریده شده. ایرانیان مسلمان کلمه «الله» را هرگز به «اهورا مزدا» ترجمه نکرده اند، بدین جهت که کلمه «اهورا مزدا» بین زرتشتیان آنقدر مفهوم تجسم پیدا کرده بود که آن فرزانگان شایسته ندیدند آن را ترجمه کلمه «الله» قرار دهند». از گفتار استاد چنین استفاده می شود که ممکن است کلمه «اهورا مزدا» در ابتدا مترادف کلمه «الله» بوده و لکن در اثر تحریفاتی که در دین زرتشت به وجود آمده است، معنای اصلی خود را از دست داده تا جایی که مسلمین حاضر نشده اند که کلمه «الله» را «اهورا مزدا» معنی نمایند. از آنچه گذشت بدست می آید که زرتشتیان در ابتدا خدا پرست بوده و «اهورا مزدا» را بدون این که برای او شریکی قائل باشند می پرستیده اند. و از این رو جزو ادیان توحیدی محسوب می شده اند. اما بر اثر عواملی گرفتار ثنویت شده و مبدأ عالم را دو چیز بنام یزدان و اهریمن شمرده اند.

نظر اسلام درباره دین زرتشت
زردشتیان به نبوت از زردشت اعتقاد دارند و کتاب اوستا را از او می دانند. بنابر روایات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پیش از میلاد مسیح در شرق و یا در غرب ایران تولد یافته و در 30 سالگی از جانب اهورا مزدا به پیغمبری برگزیده شده و آیین خود را در آن عصر انتشار داده است. توجه به همین کلام استاد مطهری می تواند در این راستا و آن که آیین زردشتی آیا از ادیان الهی است ما را راهنمایی کند.

پرستش مظاهر طبیعت توسط زرتشتیان
برحسب آن چه تاریخ نشان می دهد نژاد آریا پس از استقرار در سرزمین ایران به پرستش مظاهر طبیعت و... البته مظاهر موت طبیعت از قبیل آتش، خورشید، باران و خاک می پرداختند. آن چه در ایران قدیم وجود داشته، اعتقاد به دو آفریدگار بوده است، نه دو گانه پرستی یعنی ایرانیان قایل به شرک در خالقیت بوده اند نه شرک در عبادت. بعدها زردشت ظهور کرد. از نظر تاریخ به روشنی معلوم نیست که آیا آیین زردشت در اصل، آیینی توحیدی بوده است یا آیین ثنویی؟ «اوستا» موضوع این ابهام را رفع نمی کند، زیرا قسمت های مختلف این کتاب، تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد. بخش «وندیداد» اوستا صراحت در ثنویت دارد. ولی از بخش «گاتاها» چندان دوگانگی فهمیده نمی شود، بلکه برحسب ادعای برخی از محققین از این بخش یکتایی استنباط می گردد. به علت همین تفاوت و اختلاف بزرگ است که اهل تحقیق معتقدند اوستائی که در دست است، اثر یک نفر نیست بلکه هر بخش از آن از یک شخص است.

دین زردشت یک شریعت توحیدی برحسب اعتقادات اسلامی
تحقیقات تاریخی در این جا نارسا است، ولی ما برحسب اعتقادات اسلامی که درباره مجوس داریم می توانیم دین زردشت را در اصل یک شریعت توحیدی بدانیم، زیرا بر حسب عقیده اکثر علمای اسلام زردشتیان از اهل کتاب محسوب می گردند، محققین از مورخین نیز همین عقیده را تأیید می کنند و می گویند: نفوذ ثنویت در آیین زردشت، از ناحیه سوابق عقیده دو خدایی در نزد آریا قبل از زردشت بوده است. حقیقت این است که اگر اسلام، آیین مجوس را از جمله ادیان واقعى الهى که انحرافاتى در آن پدید آمده، معرفى نمى کرد و با آنان مانند اهل کتاب برخورد نمى کرد، براى ما بسیار مشکل بود آیین مجوس را به عنوان یکى از ادیان الهى بشناسیم، ولى تاریخ و تحقیقات محققان نیز با گفته اسلام مطابق است که مى گوید: آیین مجوس در آغاز، آیین توحید و یکتا پرستى بوده که بعدها بر اثر عوامل مختلفى تغییر صورت و ماهیت داده است. در قرآن کریم نیز در سوره حج در ضمن بیان آیه اى از آن ذکرى از مجوس به میان آمده و این واژه به کار رفته است: «ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصارى و المجوس و الذین أشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامة ان الله على کل شى شهید» ترجمه: همانا کسانى که ایمان آوردند و کسانى که یهودى شدند و صابئى ها و مسیحیان و زرتشتیان و کسانى که شرک ورزیدند، بى تردید خداوند روز قیامت میانشان داورى خواهد کرد همانا خدا بر هر چیزى گواه است (سوره حج / 17).
علامه طباطبایى در بیان مقصود از "مجوس" مى فرماید: مراد از مجوس، قومى هستند که به زرتشت گرویده، کتاب مقدسشان "اوستا" است، چیزى که هست، تاریخ حیات زرتشت و زمان ظهور او بسیار مبهم است، به طورى که مى توان گفت به کلى منقطع است. این قوم کتاب مقدس خود را در داستان استیلاء اسکندر بر ایران به کلى از دست دادند و حتى یک نسخه از آن باقى نماند، تا آنکه در زمان ملوک ساسانى مجددا به رشته تحریر در آمد و به همین جهت ممکن نیست که بر واقعیت مذهب ایشان وقوف یافت. البته تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می توانیم شریعت زردشت را یک شریعت توحیدی بدانیم. اما از نظر تاریخی یعنی از نظر آثاری که به زردشت منسوب است، هرچند بخواهم فقط (کاتها) را ملاک قرار دهم، نمی توانم آیین زردشتی را آیین توحیدی بدانم، زیرا حداکثر آن چه محققان درباب توحید زردشت به استناد «گاتها» گفته اند این است که زردشت طرفدار توحید ذاتی بوده است... زردشت برای درخت هستی بیش از یک ریشه قایل نبوده است.... ولی برای این که یک آیین توحیدی باشد علاوه بر توحید ذاتی و توحید در عبادت توحید در خالقیت هم لازم است و آیین زردشت به حسب مدارک تاریخی از نظر خالقیت کاملا ثنوی بوده است.... اگر (گاتها) را که اصیل ترین و معتبرترین و توحیدی ترین اثری است که از زردشت باقی مانده است، ملاک قرار دهم زردشت را در شش و پنج خیر و شر و این که نظام موجود نظام احسن نیست، و با حکمت بالغه جور نمی آید گرفتار می بینم این جهت او را از پیامبران آسمانی کاملا جدا می کند.... در حقیقت باید گفت دین زردشت نتوانسته است ریشه شرک و ثنویت را حتی در حدود تعلیمات گاتها از دل ایرانیان برکند، خودش نیز مغلوب این عقیده خرافی گشته و تحریف شده است. مرحوم استاد داود الهامی محقق ونویسنده درباره زردشت می گوید: اختلاف عجیبی به چشم می خورد. اغلب مورخان اسلامی مانند طبری و بلعمی، ابن اثیر و میر خواند زردشت را پیامبر نخوانده و او را شاگرد شاکر ارمیای نبی و یا عزیر نبی دانسته اند.

دیدگاه دکتر معین
دکتر معین می گوید: «موبدان کوشش داشتند موسس دین خود را با پیغمبران مورد قبول مسلمانان و نصاری و یهود تطبیق کنند، تا هم اهل کتاب شمرده شوند و هم کمتر مورد طعن قرار بگیرند». ایشان زردشت را اختلافی ترین چهره تاریخ هم از نظر زمان و هم از نظر آیین و هم از نظر محل تولد معرفی می کند.با این وصف علت این که این همه تناقض و تضاد در تاریخ (و آیین) زردشت این است که وی تاریخ درستی ندارد و ردپایی این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و هم چنین در کتب مقدس چون انجیل و تورات ذکری از شخص و کتاب «اوستا» به میان نیامده است، بلکه هر جا که خواستند از دیانت کهن ایران نامی به میان آورند تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده اند. با این که در قرآن کریم علاوه بر پیامبران اولو العزم، نام عده ای از پیغمبران دیگر نیز آمده است و حتی به نام برخی از آنان سوره مستقل نازل شده است، اگر او واقعا پیغمبر و حتی به ادعای زردشتیان پیامبر اولو العزم بوده و صاحب شریعت بوده، پس چرا در قرآن و انجیل و تورات نامی از او به میان نیامده است؟ معلوم است این موضوع بیشتر باعث نگرانی زردشتیان شده، و لذا خواسته اند پیامبر خود را با نام یکی از پیغمبران مسلم تطبیق بدهند.

خلاصه و نتیجه
درباره دین زرتشت، به عقیده برخی از دانشمندان و دین شناسان، اصل دین زرتشت الهی بوده و اوستا نیز کتاب مقدس آن دین است. در تعبیر قرآن از آنان به عنوان مجوس یاد می شود. قرآن درباره اینکه مجوس از اهل کتاب هستند، تصریح دارد. بنابر این دین زرتشت از ادیان آسمانی بوده است؛ گر چه به مانند دیگر ادیان باستان در طول تاریخ دچار دگرگونی هایی شده است. بنابر این به رغم این که درباره دین زرتشت اختلاف وجود دارد که از ادیان الهی است یا نه، در منابع اسلامی تأکید شده است که دین زرتشت یکی از ادیان الهی بوده و زرتشتیان از اهل کتاب هستند. قرآن به اصالت مذهبی زرتشتیان تصریح میکند. و پیروان این دین را به عنوان صاحب کتاب به رسمیت میشناسد. بر همین اساس در فقه اسلامی زرتشتیان در کنار یهودیان و مسیحیان قرار گرفته اند. در سیره و سنت پیامبر اسلام و ائمه (ع) نیز رهنمودهایی درباره برخورد با زرتشتیان وجود دارد که بیانگر اهل کتاب بودن آنها است.
ابن عباس میگوید: پیامبر اسلام دستور داد از زرتشتیان مقیم یمن جزیه بگیرند. زرتشتیان جزیه دادند و بر آیین خود باقی ماندند.یکی از فرمود: مجوسیان چون دارای کتاب آسمانی بودند، مانند اهل کتاب جزیه میدادند". اسلام شناسان و فقیهان نیز از آنان به عنوان اهل کتاب یاد کرده و تصریح نموده اند که هم برای آنان دین بوده و هم کتاب داشته اند. همچنین از برخی متون و منابع دینی استفاده میشود که برای زرتشتیان کتاب آسمان نیز بوده است. در روایتی از امام علی (ع) آمده است که برای مجوسیان کتاب وجود دارد. مرحوم شیخ طوسی تصریح میکند که برای زرتشتیان کتاب آسمانی وجود دارد. مرحوم علامه طباطبایی عقیده دارد: زرتشتیان دارای کتاب آسمانی و پیامبر بوده، بر این اساس دین زرتشت پذیرفته شده است. در خصوص عدم ذکر دین زرتشت در قرآن باید گفت: عدم ذکر برخی اسامی و ادیان در قرآن بدان معنا نیست که پیامبران و ادیان دیگر وجود ندارد.
در برخی روایات تصریح شده است که تعداد پیامبران 124 هزار بوده و برخی دیگر هشت هزار بیان نموده اند.بیان اسامی همه پیامبران با اهداف قرآن که بیان مسائل مهم و کلیات معارف است، همسویی ندارد. از سوی دیگر در برخی آیات به برخی از اسامی پیامبران و اسامی کتاب های آنان تصریح شده است.در برخی آیات به طور کلی از پیامبران سخن به میان آمده است و در برخی دیگر از بعضی پیامبران با اشاره سخن گفته شده است. (بقره آیه 247، یوسف آیه 60) بیان سرگذشت پیامبران با شیوه های مذکور کفایت میکند.
در قرآن آمده است: «و لقد أرسلنا رسلا من قبلک منهم من لم نقصص» (مؤمن آیه 78) پیش از تو، رسولانی فرستادیم. سرگذشت گروهی از آنان را برای تو بازگو کردیم و گروهی را برای تو بازگو نکرده ایم". از این آیه استفاده میشود که نام گروهی از انبیا و رسولان الهی در قرآن مجید نیامده، و عدد آنها بیش از آن است که در قرآن ذکر شده است". بنابر نظریه استاد شهید مطهری از کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می توانیم شریعت زردشت را یک شریعت و آیین توحیدی بدانیم، اما از نظر آثاری که به زردشت منسوب است و به حسب مدارک تاریخی نمی توانم آیین زردشتی را از آیین توحیدی بدانیم. بنابه نظر مرحوم استاد الهامی، محقق این موضوع در دو اثر یاد شده زردشت از اختلافی ترین چهره تاریخ می باشد. اغلب مورخان اسلامی مانند طبری، بلعمی، ابن اثیر، و میر خواند، زردشت را پیامبر نخوانده و او را شاگرد شاگرد ارمیای نبی و یا عزیر نبی دانسته اند. علت اختلاف در تاریخ و آیین زردشتی این است که وی تاریخ درست ندارد و ردپایی از این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و کتب مقدس چون انجیل و تورات ذکری از شخص او، و کتابش (اوستا) سخنی به میان نیامده است، بلکه هر جا خواسته اند از دیانت کهن ایرانی نامی به میان آورند، تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده اند. راجع به اختلاف علماء، درباره آسمانی بودن آن نیز باید گفت این یک امر طبیعی است زیرا برداشت بعضی از مفسرین از دین مجوس و صابئین (ستاره پرست ها) این است که ذکر این دو گروه در کنار یهود و نصارا و مسلمین در قرآن کریم به معنای این نیست که دین اینها هم آسمانی باشد بلکه منظور خداوند ذکر نام همه ادیان پر رهرو در آن زمان بود.



زرتشت در قرآن :
جواب در سه محور سامان می‏یابد:
یکم: به رغم این که درباره دین زرتشت اختلاف وجود دارد که از ادیان الهی است یا نه، در منابع اسلامی تأکید شده است که دین زرتشت یکی از ادیان الهی بوده و زرتشتیان از اهل کتاب هستند.(1) قرآن به اصالت مذهبی زرتشتیان تصریح می‏کند. (2) و پیروان این دین را به عنوان صاحب کتاب به رسمیت می‏شناسد.
بر همین اساس در فقه اسلامی زرتشتیان در کنار یهودیان و مسیحیان قرار گرفته‏اند. در سیره و سنت پیامبر اسلام و ائمه(ع) نیز رهنمودهایی درباره برخورد با زرتشتیان وجود دارد که بیانگر اهل کتاب بودن آنها است. ابن عباس می‏گوید: پیامبر اسلام دستور داد از زرتشتیان مقیم یمن جزیه بگیرند. زرتشتیان جزیه دادند و بر آیین خود باقی ماندند.(3)
یکی از فرمود: مجوسیان چون دارای کتاب آسمانی بودند، مانند اهل کتاب جزیه می‏دادند". (4)
اسلام شناسان و فقیهان نیز از آنان به عنوان اهل کتاب یاد کرده و تصریح نموده‏اند که هم برای آنان دین بوده و هم کتاب داشته‏اند.(5)
دوم: از برخی متون و منابع دینی استفاده می‏شود که برای زرتشتیان کتاب آسمان نیز بوده است. در روایتی از امام علی(ع) آمده است که برای مجوسیان کتاب وجود دارد.(6)
مرحوم شیخ طوسی تصریح می‏کند که برای زرتشتیان کتاب آسمانی وجود دارد.(7) مرحوم علامه طباطبایی عقیده دارد: زرتشتیان دارای کتاب آسمانی و پیامبر بوده، بر این اساس دین زرتشت پذیرفته شده است.
سوم: درخصوص عدم ذکر دین زرتشت در قرآن باید گفت: عدم ذکر برخی اسامی و ادیان در قرآن بدان معنا نیست که پیامبران و ادیان دیگر وجود ندارد.
در برخی روایات تصریح شده است که تعداد پیامبران 124 هزار بوده(8) و برخی دیگر هشت هزار بیان نموده‏اند. (9)
بیان اسامی همه پیامبران با اهداف قرآن که بیان مسائل مهم و کلیات معارف است، همسویی ندارد. از سوی دیگر در برخی آیات به برخی از اسامی پیامبران و اسامی کتاب‏های آنان تصریح شده است.(10)
در برخی آیات به طور کلی از پیامبران سخن به میان آمده است(11) و در برخی دیگر از بعضی پیامبران با اشاره سخن گفته شده است.(12) بیان سرگذشت پیامبران با شیوه‏های مذکور کفایت می‏کند.
در قرآن آمده است: "و لقد أرسلنا رسلاً من قبلک منهم من لم نقصص؛(13) پیش از تو، رسولانی فرستادیم. سرگذشت گروهی از آنان را برای تو بازگو کردیم و گروهی را برای تو بازگو نکرده‏ایم".
"از این آیه استفاده می‏شود که نام گروهی از انبیا و رسولان الهی در قرآن مجید نیامده، و عدد آنها بیش از آن است که در قرآن ذکر شده است".(14)
پی‏نوشت‏ها:
1. عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب در جهان، ص 365 به بعد.
2. حج (22) آیه 17؛ المیزان، ج 4، ص 358.
3. مروج الذهب، ج 1، ص 225.
4. وسائل الشیعه، ج 11، ص 96.
5. الخلاف، ج 2، ص 199.
6. وسائل الشیعه، ج 11، ص 98.
7. المبسوط، ج 4، ص 210.
8. بحارالانوار، ج 11، ص 30.
9. تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 537، به نقل از پیام قرآن، ج 7، ص 360.
10. انعام (6) آیه 83 - 86.
11. پیام قرآن، ج 7، ص 357.
12. بقره (2) آیه 247، یوسف (12) آیه 60.
13. مؤمن (40) آیه 78.
14. ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 7، ص 356.




۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۳

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آله الطاهرین و العن اعدائهم اجمعین
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــ
با توجه به موج روز افزون تبلیغات مجوسیان و یاران ظالم آنان برای ترویج مجوسی
گری و زرتشتی شدن در به وسیله اموری مانند باستان گرائی و تبلیغات بی حد و حصر
برای کوروش هخامنشی و پوشاندن حقائق تاریخی در مورد وی و جا زدن وی به عنوان
شخصیتی عادل و بزرگوار، هم اکنون این بروشور را که قطره ای از لجن زار متعفن
جنایات کوروش هخامنشی را برای شما بر ملا می کند، تا آگاه باشیم از شخصیت خبیث
او و دیگران را آگاه کنیم تا افراد بیشتری جذب این ظالمان نشوند.
دانلود بروشور
(شناختی جدید از کوروش هخامنشی؛قتل و خونریزی،بت پرستی و …)
شامل:
کشته شدن پدر بزرگ کوروش توسط وی!
خونخواری ها و جنایات او در بابل و ماساژت ها
بت پرستی و آباد کردن بت کده ها+عکس
احادیث و روایات در مورد ملی گرائی
×××××××
لینک دانلود:
PDF: 323 K.B

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۰۲