چرا فیسبوک؟
علیرغم سیر نزولی نرخ عضویت در شبکه اجتماعی فیسبوک، اما این شبکه به دلایل مختلف و ظرفیتهای ساختاری، همچنان در انتشار پیام و محتوا، حرف نخست را میزند و بر اساس بررسیهای صورت گرفته، در بسیاری از موارد محتوای بازنشر شده در شبکههای ارتباطی موبایل (OTTها) نشأت گرفته از تولیدات منتشر شده در این شبکه اجتماعی است.
با این تفاسیر، این شبکه اجتماعی از همان روزهای نخستین، مورد عنایت ویژه دولت ایالات متحده آمریکا و سیاستهای این دولت در راستای تحت تأثیر قرار دادن فرهنگ ایران بود و با اجرای استانداردهای دوگانه، تلاش میکرد این فضا را به نحوی مدیریت کند تا به نتیجه دلخواهش منتج شود.
حذف صفحات مرتبط با جریان بیداری اسلامی و مقاومت و عدم حذف و حتی توجه ویژه به صفحات سرگرمی، طنزهای مخرب، مبتذل، مستهجن، توهین به مقدسات، گروههای مسلح و تروریستی و... در همین فضا، از مواردی است که در کارنامه مدیریت این شبکه ثبت و مستند شده است.
به عنوان مثال در تابستان 91 و در روند اجرای پروژه «ناصح» با هدف برخورد با توهینکنندگان به شخصیت گرامی و بزرگوار امام هادی(ع)، علیرغم شناسایی و دستگیری تعداد قابل توجهی از تولیدکنندگان محتوا که در داخل به این اقدام شنیع مشغول بودند، مشخص شد که سرشبکه اصلی این حرکت موهن، در هلند ساکن بوده و تحت حمایت سرویس اطلاعاتی این کشور به فعالیت مشغول است. با این تفاسیر، مدیریت شبکه فیسبوک هیچگاه به گزارشهای تخلف ارسال شده برای مسدودسازی این صفحه توهینآمیز توجهی نکرد و این صفحه نه تنها بسته نشد، بلکه بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت.
از طرف دیگر تلاش بیوقفه برای رمزنگاری پیچیده محتواهای منتشره و مخفیسازی هویت مجرمین امنیتی و مخربین هویت ایرانی و اسلامی، از دیگر اقداماتی است که تیم مدیریتی فیسبوک از هیچ کوششی برای تحقق آن کوتاهی نکرد تا راهبرد آمریکا مبنی بر آنچه «آزادی اطلاعات» نامیده میشود و کمک به «آزادیهای سیاسی» مورد نظر آمریکا را جامه عمل بپوشاند.
این اقدام در سالهای گذشته جنبه محرمانه و پنهان خود را از دست داده و به حمایت علنی مدیران فیسبوک از صفحات مخالف نظام مقدس جمهوری اسلامی تبدیل شده است. کما اینکه مدیر اجرایی فیسبوک، صراحتاً از یک صفحه مبلغ بیحجابی در این شبکه اجتماعی حمایت میکند و از آن به عنوان نمونه یک اقدام موفق فیسبوک برای تغییر و تحول فرهنگی نام میبرد.
علاوه بر این، کوشش برای گرایش مخاطب به سوی محتواهای غیر اخلاقی به صورت ناخواسته با کمک نظام پیشنهادها (Suggestion System) و ترجیح دادن محتوای غیرمفید، مبتذل و مستهجن به محتوای مفید و آموزنده، از دیگر اقدامات این شبکه اجتماعی است که با سیاستهای کلان نظام لیبرال دموکراسی همسو و همراه است.
بر این اساس و با توجه به عضویت تعداد قابل توجه کاربران فارسیزبان در این شبکه اجتماعی، در مرحله مطالعاتی پروژه تصمیم بر آن گرفته شد که تبلیغات این شبکه اجتماعی مبنی بر امن بودن فعالیتهای سازمانیافته در آن عملاً نقض شود و ناامنی فیسبوک برای اقدام ضدامنیت اخلاقی و تولیدکنندگان محتوای غیر اخلاقی نشان داده شود. لذا اجرای پروژه عنکبوت در فیسبوک منجر به اشراف روی حدود 8 میلیون لایک (کاربران و فعالیتهایشان) در صفحات مختلف شد که اثر آن در بین دیگر صفحات، هم به لحاظ مدیریتی و هم به لحاظ میزان فعالیت کاربران قابل مشاهده است.
بهطور کلی اتهامات افراد دستگیر شده در این پروژه شامل «توهین به مقدسات اسلام»، «انتشار آثار غیر اخلاقی مبتذل و مستهجن»، «تشویق افراد به ارتکاب جرائم منافی عفت» و «هتک حیثیت و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی» میشود.
بر این اساس و با در نظر گرفتن ملاحظات امنیتی، به تشریح جزئیات فعالیت دو تن از مهمترین متهمان بازداشت شده میپردازیم. ذکر این نکته ضروری است که نام و اطلاعات بقیه متهمان به دلایل اطلاعاتی نزد این مرکز محفوظ مانده و جزئیات بخشهای دیگر پروژه طی بیانیههای آتی به اطلاع عموم مردم عزیز و انقلابی ایران خواهد رسید.
1. آقای م.ی
وی 27 ساله بوده و دارای کارشناسی کشتیسازی از دانشگاه امیرکبیر تهران است. مدیریت نزدیک به 20 صفحه پر مخاطب مبتذل و جریانساز به عهده وی بوده و شبکه ارتباطی و تعاملی قوی با دیگر مدیران صفحات مبتذل و مستهجن فیسبوک داشته است.
م.ی همچنین مدیریت صفحات جعلی (Fake) مرتبط با چندین هنرمند، فوتبالیست و شخصیتهای بزرگ و ایجاد مزاحمت برای آنها را نیز در بین موارد مجرمانه خود دارد.
این فرد در بسیاری از پستهای ارسالی خود، والاترین ارزشها و مقدسات مذهبی و دینی شیعیان را به تمسخر گرفته و با استفاده از ارتباطهای قوی خود با دیگر مدیران صفحات، تولیدات خود را در دیگر صفحات پر مخاطب بازنشر میداده است.
متهم سابقه دستگیری توسط نهادهای امنیتی را در برهه فتنه 88 داشته و با اصحاب فتنه 88 ارتباط نزدیکی دارد و در دامن زدن به اغتشاشات اجتماعی پس از فتنه در فضای مجازی نقش بسزایی داشته است. اما علیرغم بازداشت و اظهار پشیمانی از اقدامات ارتکابی خود، از این جرائم دست نکشیده و به فعالیت ضد امنیتی خود در حوزه سیاسی و غیر اخلاقی ادامه داده است.
2. آقای ع.ر
27 ساله، ساکن تهران و دارای مدرک دیپلم است. وی معتاد به مواد مخدر بوده و به عنوان یکی از فعالترین مدیران صفحات فارسی فیسبوک، طی 6 سال بیش از 120 صفحه مستهجن در فیسبوک را با شبکهای بسیار قوی راهاندازی و مدیریت میکرده است.
این فرد با آگاهی کامل و سنجش ذائقه مخاطبان خود در این شبکه اجتماعی، محتوای مستهجن و مبتذل موردنظر خود را بارگذاری کرده و حتی عناوین صفحات تحت مدیریتش بدون استثناء دارای مضامین مستهجن و یا عیناً مستهجن بوده است.
بر اساس اقاریر متهم و مستندات به دست آمده، ع.ر با سوء استفاده از تصاویر دختران ایرانی در شبکه فیسبوک، اقدام به ایجاد حسابهای کاربری جعلی (Fake Profiles) میکرد و سپس به وسیله این حسابهای کاربری، صفحات مستهجن را ایجاد و محتوای غیراخلاقی جمعآوری شده را در آنها منتشر میکرد.
از دیگر موارد مجرمانه متهم میتوان به سوء استفاده از تصاویر موجود در فضای مجازی و به خصوص شبکه اجتماعی فیسبوک به منظور جعل مدارک مختلف (شامل کارت ملی، شناسنامه و گذرنامه) با هدف ارائه به مدیریت فیسبوک برای اداره صفحات بیشتر اشاره کرد.
این مستهجننگار در فیسبوک، فردی سابقهدار بوده که پیش از این یک بار توسط پلیس فتا به اتهام انتشار تصاویر خصوصی کاربران بازداشت شده بود، اما این اقدام، باعث پشیمانی وی نشده و اتفاقاً با حس امنیت و با قدرت بیشتری به اقدامات ضد امنیت اخلاقی خود ادامه میداد.
اما لشکر کشی ها و دخالت های آمریکا در کشورهای مختلف پایان نیافت .
در فاصله سالهای 1921 تا 1939 ارتش آمریکا جنگ های متعددی را انجام دادند از جمله : اشغال مجدد کشور پاناما به خاطر اختلافات مرزی بین این کشور با کاستاریکا ، اعزام نیروی دریایی به چین برای مقابله با قیام ناسیونالیستهای چین ، اشغال هندوراس ب خاطر حفظ منافع یک شرکت آمریکایی و ...
دوره ریاست جمهوری فرانکلین #روزولت مقارن با آغاز و پایان جنگ جهانی دوم بود و لذا امریکا بر خلاف جنگ جهانی اول ، درکنار متفقین وارد جنگ شد . روزولت دخالت در اروپا را به نفع آمریکا تشخیص داد زیرا اولاً اروپاییان را مقروض آمریکا می کرد و ثانیاً بعد از سقوط هیتلر در طرح بازسازی اروپا که بعدها به ( Marshal plane ) معروف شد، شرکت می کرد و در تصمیم گیری های سیاسیون اروپا، دولت آمریکا می توانست #دخالت مستقیم داشته باشد.
در این دوره آمریکا توانسته بود در زمینه تولید هواپیما، کشتی جنگی و تجارتی، توپ و تانک و صنایع جنبی نظامی بیش از کشورهای روسیه، انگلستان، فرانسه و آلمان #جنگ_افزار تولید نماید. این حرکت در آمریکا باعث رونق صنایع و اقتصاد آمریکا شد؛ اما محصولات تولید شده می بایستی در جایی مصرف شود تا روند تولید متوقف نشود.
روزولت رئیس جمهور آمریکا در ابتدای جنگ، اعلان بی طرفی کرد اما به فکر مصرف سلاح های تولید شده بود.
به این جهت در 11 مارس 1941 قانونی از کنگره آمریکا به نام «قانون وام و اجاره» (The Lend Lease Act) به تصویب رسید.
به دنبال تصویب این قانون بود که زیردریایی های آلمان در اقیانوس اطلس مزاحم کشتی های آمریکا شدند که برای انگلستان ملزومات نظامی حمل می کردند. به دنبال حمله ناگهانی ارتش آلمان به روسیه در 22 ژوییه1941 و پیشرفت سریع ارتش هیتلر به سمت مسکو، لنینگراد و استالینگراد و اعلان جنگ میهنی در روسیه بر ضد تجاوز نازیسم، چرچیل از فرصت استفاده کرد و ضمن ملاقات با روزولت در عرشه کشتی «پرنس آف ولز» (Prince of Wales) ضمن محکوم کردن تجاوز به شوروی، روسها را به کمک آمریکا امیدوار ساخت.
از آن پس عملاً دولت آمریکا نیز به متفقین پیوست و در 25 اوت 1941 برای انتقال کمک های انگلیس و آمریکا به شوروی، خاک ایران اشغال شد و سیل کمک های تسلیحاتی آمریکا به سوی روسیه شوروی سرازیر شد. واقعه حمله ژاپن که متحد آلمان بود به بندر «پرل هاربور» در هاوایی باعث شد که آمریکا در دسامبر 1941 در کنار انگلستان به ژاپن اعلان جنگ داد و از آنجا که آلمان، ایتالیا و ژاپن در سپتامبر 1940 پیمان سه جانبه ای در مورد همکاری در نبرد در صورت حمله دشمن به هر یک از سه کشور امضا کرده بودند، هیتلر نیز در 11 دسامبر به آمریکا اعلان جنگ کرد.
به این ترتیب جنگ از محدوده اروپا خارج شد و جنبه جهانی پیدا کرد که طی آن بیش از 20 میلیون نفر جان باختند و شهرهای بسیاری ویران شد.
در 8 آوریل 1942 نخستین حمله هوایی ناگهانی به شهر توکیو به وسیله بمب افکن های متوسط آمریکایی صورت گرفت.
در16 ژوییه سال 1945 پس از پنج سال تلاش شبانه روزی در قالب طرحهای سری لوس آلاموس ، نخستین بمب اتمی با نام « Gadget » در حضور یکصد نفر از دانشمندان در صحرای آلاموگودور در صحرای نیو مکزیکو واقع درجنوب غربی ایالات متحده آزمایش شد، تا برتری قدرت امریکا در عرصه بین الملل تثبیت شود.
پس از تسلیم آلمان در ماه مه 1945 ، ترومن ( رییس جمهور دموکرات ) در جولای همان سال درکنفرانس ( پست دام ) پیرامون اروپای پس از جنگ شرکت کرد و زمینه های حضور امریکا در اروپا تثبیت شد.
در این سال یکی وحشیانه ترین جنایات تاریخ صورت گرفت و به دستور ترومن، رییس جمهور وقت آمریکا و با هدف تسلیم کردن امپراتوری ژاپن، هواپیمای آمریکایی ،هیروشیمارا درساعت 8:15 صبح بوسیله بمب اورانیمی با نام پسرک« Little boy» بمباران کرد و همچنین سه روز بعد ناکازاکی در 9 اگوست سال 1945 در ساعت حدود 11:15 بوسیله بمب پلوتونیمی با نام مردچاق Fat Man» » بمباران شد، که طی آن بمباران ها صدها هزار نفر فورا جان باختند.
در این بمباران دهشتناک بین 100 تا 180 هزار نفر در #هیروشیما و 50 تا 100 هزار نفر در #ناکازاکیبلافاصله از بین رفتند اما تخمین قربانیان تشعشات اتمی که حتی در نسل های بعدی نیز اثر داشت تقریبا غیرقابل تخمین بود .
طبق گزارش واحد تقیقاتی بمباران های اتمی آمریکا افرادی که در نزدیکی محل انفجار قرار داشته ولی دارای جراحت و سوختگی نبودند ظرف دو تا سه روز بیمار شده و در عرض یک هفته فوت میکردند .
کالبدشکافی آنها نشان میداد شکل خون آنها کاملا تغییر کرده و تقریبا هیچ #گلبول_سفید ی وجود نداشت و ضخامت استخوان کاملا از بین رفته بود .
شمار زیادی از محققان پزشکی بر این باور بودند که 10 تا 15 درصد مرگ و میرهای این دو شهر در سالهای بعد ناشی از #تشعشات_اتمی بوده است .
ترومن چند روز بعد در مصاحبه ای، با اعلام خبر استفاده آمریکا از بمب اتم، در توجیه این اقدام آمریکا که با هدف نشان دادن ضرب شست به شوروی انجام شد، گفت: «ما با این کارمان مانع از کشته شدن جوانان آمریکایی به دست ژاپنی ها شده ایم!» و این درحالیست که در گزارش دیگری نقل شده که ترومن سه روز قبل از بمباران اتمی هیروشیما، مطمئن بود که ژاپن بدون بمباران اتمی هم حاضر به صلح است!
با پایان جنگ جهانی دوم، امریکا در قالب طرح بازسازی اروپا یا "مارشال پلن" وارد اروپا شد و با در دست گرفتن سیستم اقتصادی و صنعتی کشورهای آسیب دیده، زمینه را برای مداخلات بیشتر در آینده مهیا کرد. به همین جهت، صنایع این کشور توانست صنایع مشابه کشورهای دیگر را حتی در بازارهای داخلی آنها تحت الشعاع قرار دهد. این برتری #اقتصادی منجر به برتری سیاسی، فرهنگی، و نظامی امریکا نیز گردید.
سنگ بنای مداخله سیاسی امریکا در جهان نیز در این دوره بنا نهاده شد. با تأسیس سازمان ملل متحد بعد ازجنگ، امریکا با بدست آوردن #حق_وتو در این سازمان برتری و زمینه مداخله آشکار در امور جهانی را ایجاد نمود. تنها تهدیدکننده جدی منافع امریکا در این دوره، اتحاد جماهیر شوروری بود و از این زمان دوره معروف به جنگ سرد بین این دو قدرت در دنیا آغاز شد و جهان به دو قطب و بلوک شرق و غرب تقسیم شد.
در این زمان امریکا با انعقاد پیمان آتلانتیک شمالی (NATO) حضور نظامی خود را در امریکای شمالی و اروپای غربی تثبیت کرد و با مداخله در استقرار پلیس سازمان ملل در شبه جزیره کره، در این منطقه نیز حضور یافت که بحران های دوکره در سالهای بعد متأثر از آن بود.
شهید حسین خرازی سال 1336 در یکی از محلههای شهر «اصفهان» در خانوادهای آگاه، متقی و با ایمان متولد شد. در سال 1355 پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید.
در سال 1357 به دنبال صدور فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانهها، از خدمت سربازی فرار کرد و با تشکلهای انقلابی محل در تماس بود. از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان بود. او در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا کرد. در کردستان به سمت فرمانده اولین خط دفاعی در جاده آبادان اهواز منصوب شد.
او در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را که عراقیها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد. او در آزادسازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپههای رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد.
در عملیات فتحالمبین، دشمن را در جاده عینخوش با همان تدبیر فرماندهیاش حدود 15 کیلومتر دور زد و آنها را غافلگیر کرد و در آزادسازی خرمشهر نیز سهم به سزایی داشت. در عملیات خیبر دشمن منطقه را با انواع و اقسام جنگافزارها و بمبهای شیمیایی مورد حمله قرار داده بود، اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقبنشینی و ترک موضع خود نشد، تا اینکه در این عملیات یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.
از آن پس در عملیات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر 4 و خیبر در سمت فرماندهی لشکر امام حسین(ع)، به همراه رزمندگان دلاور آن لشگر، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. در عملیات والفجر 8، لشگر امام حسین(ع) تحت فرماندهی او لشکر گارد جمهوری عراق را به تسلیم واداشت. در عملیات کربلای 5 زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پیگیر جدی این کار شد که در همان حال خمپارهای در نزدیکیاش منفجر شد و در روز هشتم اسفندماه 1365 به شهادت رسید.
تدبیر و شجاعت شهید خرازی
مرتضی ابوفاضلی رزمنده و جانباز 50 درصد هشت سال دفاع مقدس است. او در طول سالهای جنگ تحمیلی با فرماندهان بزرگ اصفهانی از جمله شهید حسین خرازی و شهید مصطفی ردانی پور همراه بود و خاطرات مشترکی با آنها دارد. جانباز ابوفاضلی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از فرمانده شهیدش چنین میگوید: در اصفهان در لشکر 14 امام حسین(ع) بودیم و شهید حسین خرازی را میشناختیم. شهید خرازی فرمانده خیلی شجاعی بود. کسی باید از ایشان بگوید که او را دیده و همراهی کرده باشد و نکته سنجیاش را بداند. تدبیر زیادی در جنگ داشت. شهید آوینی جملات زیبایی برای توصیف ایشان به کار بردهاند.
مرتضی ابوفاضلی
در عملیات کربلای 4 اورژانسهای سنگینی ساخته بودیم. در ادامه جنگ در بهداری برای پزشکان هم چیزهایی ساخته بودیم. شهیدخرازی برای بازدید آمد اما از هیچکدام از چیزهایی که انتظارش را داشتیم بازدید نکرد. ایشان رفت فقط سرویسهای بهداشتی و حمامها را بازدید کرد. اوضاع تغذیه را بررسی کرد. اینها خیلی مهم بود.
او فرمانده ای با تدبیر بود و به نکات ریز توجه میکرد. در جنگهای کلاسیک دنیا میبینیم فرماندهان پله پله عقب هستند اما درمورد ما اینطور نبود. تدبیر در خود خط که آتش دشمن زیاد است مهم بود که شاخصه این فرماندهان شهید هم همین بود. آنها از دور با بی سیم حرف نمیزدند بلکه خود در خط حضور داشتند و مزدشان را هم گرفتند.
داستان بسیجی دژبانی که شهید خرازی را به خاطر نداشتن کارت راه نداد
یکبار حسین خرازی که فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) بود میرود نزدیک در دژبانی. یک بچه بسیجی آنجا نگهبانی میداد. خرازی را به جا نمیآورد و به او میگوید: "کارت داری؟" خرازی میگوید: "نه؛" آن بسیجی هم میگوید: "راهت نمی دهم." خرازی به خاطر نداشتن کار مدتی را توی آفتاب میایستد.
در واقع آن بسیجی او را بیرون توی آفتاب نگه میدارد و راهش نمیدهد. بعد که مسئول دژبانی میآید از آن بسیجی میپرسد:"چه شده؟" او هم میگوید: "ایشان چون کارت نداشت راهش ندادم." مسئول دژبان میگوید: "ایشان آقای خرازی فرمانده لشکر است. چطور راهش ندادی؟" بعد هم شروع به معذرت خواهی از حسین خرازی میکند. اما ایشان با همان لبخند همیشگی و آرام میگوید: "این بسیجی وظیفه اش را درست انجام داد." یعنی معتقد بود باید آن بسیجی دژبان را تشویق کرد. متاسفانه بعضی یک چهره ای از ایشان درست کرده اند که صحیح نیست. او هیچوقت خشن و عصبانی دیده نشد و لبخند همیشگی اش که در عکسهایش دیده میشود. این نشانگر اخلاق خوب و خوشروییاش بود.
نحوه تنبیه یک سرباز توسط شهید خرازی
سال 64 بود و طبق معمول در بهداری بودم. یکبار داشتم پای یکی را بخیه میکردم، دیدم یکی به شانه ام زد. برگشتم و دیدم حسین خرازی است. همانطور شروع به صحبت کردم. آن کسی که مجروح بود و زخمش را بخیه میکرد صورتش را گرفت. کارم را تمام کردم و گفتم چرا صورتت را گرفتی؟ حسین خرازی گفت: ایشان یک کاری کرده من تنبیهاش کردم. حالا خجالت کشیده است. گفتم: چکار کرده است؟ شهید خرازی گفت: 14 روز غیبت کرده بود. به من گفتند تنبیه اش کن. من هم با خط کش 14 بار زدم کف دستش. حتی تنبیه کردنهای شهید خرازی اینقدر ساده و معمولی بود.
نحوه شهادت فرمانده
ریزترین کارها تا تغذیه بچهها را زیر نظر داشت. یکی از عقاید ایشان در همین ظرافت هایی که به خرج میداد این بود: کسی که در خط میجنگد با کسی که پشت خط مشغول است باید تغذیههایشان فرق کند. کسی که در خط مقدم است باید بهترین غذا را بخورد. نحوه شهادتش را ببینید. کربلای 5. چند ماشین می آید در خط غذا برساند که عراق آن را میزند. ایشان می آید بیرون از سنگر تا نحوه داخل شدن را برایشان توضیح دهد که آنجا شهید می شود. تدابیر نظامی داشت. سخت می شود کسی مثل ایشان پیدا کرد.
سید مرتضی آوینی: حاج حسین را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت
شهید سیدمرتضی آوینی در وصف سردار بزرگ سپاه امام حسین(ع)، حاج حسین خرازی گفته است: "وقتی از این کانال که سنگرهای دشمن را به یکدیگر پیوند میدادهاند، بگذری، به «فرمانده» خواهی رسید؛ به علمدار.
او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت. چه میگویم، چهره ریزنقش و خندههای دلنشینش نشانه بهتری است. مواظب باش، آن همه متواضع است که او را در میان همراهانش گم میکنی. اگر کسی او را نمیشناخت، هرگز باور نمیکرد که با فرمانده لشکر مقدس امام حسین(ع) رو به رو است.
ما اهل دنیا، از فرمانده لشکر، همان تصویری را داریم که در فیلمهای سینمایی دیدهایم؛ اما فرماندههان سپاه اسلام، امروز همه آن معیارها را در هم ریختهاند. حاج حسین را ببین، او را از آستین خالی دست راستش بشناس. جوانی خوشرو، مهربان و صمیمی با اندامی نسبتاً لاغر و سخت متواضع. آنان که درباره او سخن گفتهاند، بر دو خصلت بیش از خصائل وی تأکید کردهاند: شجاعت و تدبیر.
حضور حاج حسین در نزدیکی خط مقدم درگیری، بسیار شگفتانگیز بود؛ اما میدانستیم او کسی نیست که بیهوده دل به دریا بزند. عالم محضر خداست و حاج حسین کسی نبود که لحظهای از این حضور، غفلت داشته باشد. اخذ تدبیر درست، مستلزم دسترسی به اطلاعات درست است. وقتی خبردار شدیم که دشمن با تمام نیرو ، اقدام به پاتک کرده، سرّ وجود او را در خط مقدم دریافتیم."