نام صابرین برگرفته از آیه 65 سوره انفال است که خداوند در این آیه یک مقایسه آماری کرده و توان صابرین را در برابر دشمن، یک به ده اعلام مىکند؛ البته خداوند در اینجا قید مى کند به شرطى که ایمانشان قوى باشد.
در نیروى صابرین هم مهمترین مشخصه، ایمان و اعتقاد است. البته دو مشخصه مهم دیگر نیز براى این نیرو در نظر گرفته شده است؛ یعنى افراد عضو نیروى صابرین افرادى سه بعدى هستند.
ویژگی دوم و سوم، علم و تخصص و توان بالاى جسمى است. همه اینها از آموزهاى دینى گرفته شده و در آیین نامه صابرین هم آورده شده است.
روند آموزش و تربیت صابرین چگونه شکل گرفت؟
وقتی قرار باشد یک نیروى ویژه تشکیل شود، آموزش هایش هم باید خاص و متناسب با تعریف نیرو باشد. در ابتدا بحثى بود مبنی بر این که این آموزش در خارج از کشور صورت بگیرد یا داخل. آیا داخل کشور توان چنین آموزشهایى را دارد یا ندارد؟
در آن زمان جلسات مکررى در آموزش نیروى زمینى در این خصوص برگزار شد. نهایتا تصمیم بر این شد که اگر چه به تنهایى توان آموزش کامل را نداشته باشیم اما با بسیج امکانات کشور مثل کمک گرفتن از فدراسیونهاى مختلف مى توانیم به هدفمان برسیم.
ما در طول دوره یکم و دوم از 300 مربى استفاده کردیم که بخش زیادى از آنها بیرون از سپاه بودند. فدراسیونهاى کوهنوردى، صخرهنوردى، رزمى، تیراندازى و خیلى فدراسیونهاى دیگر را آوردیم پاى کار و از مربیان آنها استفاده کردیم.
در واقع تمام کشور را بسیج کرده و پاى کار آوردیم تا امروز با گذشت نزدیک به 12 سال از تشکیل صابرین، مربیان متخصص خودمان را داشته باشیم.
نیروهاى اولیه صابرین طی چه روندی انتخاب می شدند؟
فراخوان دادیم و شرط اولیه هم این بود که داوطلبین، نیروى رسمى سپاه باشند. در اولین مرحله تعدادى داوطلب شدند. دو ویژگى لازم بود تا وارد مراحل بعدى شوند؛ اول داوطلب بودن و دوم شهادتطلب بودن.
اولین تستى که گرفتیم این بود که 54 کیلومتر راهپیمایى مداوم و با تجهیزات داشتیم که چند نفر ریزش کردند. انواع و اقسام تستها را از اینها گرفتیم؛ از تستهاى بدنى تا روانى و هوش. بحث هوش و آمادگى ذهنى فاکتور خیلى مهمى است.
نیروهاى ویژه در شرایط سخت قرار مى گیرند و خودشان باید تصمیم بگیرند، طرحریزى کنند و عملیات انجام دهند؛ بنابراین باید از هوش بالایى برخوردار باشند.
صعودهاى بالاى 4000 متر، حدود 300 کیلومتر جنگلنوردى، 500 کیلومتر کویرنوردى و بالاى 1200 متر صخرهنوردى از دیگر آزمایشهاى ما بود.
نیروهاى صابرین داراى چه سطحبندى هستند؟
چند سطح براى آنها تعریف شده است: تکاور، نیروى مخصوص و نیروى ویژه.
هنگام تشکیل صابرین، از نیروهاى ویژه دیگر کشورها هم الگو گرفتید؟
همان موقع متون و اطلاعات مربوط به 11 نیروى ویژه در دنیا ترجمه و مطالعه شد. بهخصوص نیروهاى ویژه انگلیس که حدود 400 سال قدمت دارد و تقریبا پایه و الگوى همه نیروهاى ویژه در دنیاست و اغلب کشورها از آن الگو گرفته اند. ما هم از تجارب دیگران حتى اگر دشمن باشد نگذشتیم.
چه چیزى صابرین را از سایر نیروهاى ویژه دنیا متمایز مىکند؟
ما زیربنا و پشتوانه اى بسیار قوى داریم که بسیارى از آنها آموزههاى قرآنى است و سیره اهل بیتعلیهمالسلام و پیامبر اکرمصلواتاللهعلیهوآله که مى تواند بسیار کارساز باشد.
بنیادىترین ویژگىهای ما ایمان، علم و تخصص و توان جسمى است.
در نبرد اخیر در شمالغرب هم همین بود. اگر اراده نیروها قوى نبود، شکست مى خوردیم. این اراده ما را پیروز کرد. در حقیقت جنگ، جنگ اراده ها بود. اساس صابرین هم همین است؛ یعنى اگر ما صبر و تحمل و استقامت داشته باشیم، پیروز هستیم. اگر اراده ضعیف باشد، با دو تا شکست به اصطلاح جزئى کار ما تمام است. این نکته خیلى مهم است که اراده قوى، پیروز کننده جنگ است
وارد موضوع عملیات شمالغرب شدیم. در نبرد اخیر از تکتیراندازها چه استفاده اى کردید؟
تکتیراندازها نقش تأثیرگذاری داشتند و باید روى آنها حساب ویژهاى باز کرد. گاهى یک تیر ممکن است ورق جنگ را برگرداند. در دوران دفاع مقدس، تلفاتى که دشمن با تک تیراندازش از ما مى گرفت، با تانکش نمى توانست بگیرد.
در این عملیات تکتیراندازهایمان با استفاده از تجارب و تجهیزات خوبى که داشتند، تلفات بالایى از دشمن گرفتند.
شما برای مقابله با دشمن، چقدر روی آنها شناخت داشتید؟
از گذشته در غرب کشور دو گروه عمده داشتیم؛ یکى گروه دموکرات و دیگری کومله. گروه دموکرات 70 سال قدمت دارد. این گروه ها همیشه آلت دست بیگانه بودند. یک روز شوروى، یک روز آمریکا و انگلیس و سایر قدرت هاى خارجى.
هیچوقت هم دستاوردى نداشتهاند و وقتى که بیگانگان به اهداف خود رسیده اند، بر سر اینها معامله کرده اند. تنها کارى که اینها کردهاند این بوده است که مزاحمتها و دردسرهایى براى حکومت مرکزى ایجاد کرده و تعدادى کشته روى دست حکومت و خودشان گذاشته اند. همچنین خسارت هایى به مردم منطقه وارد کرده و باعث عدم پیشرفت و عمران منطقه غرب شده اند.
این دو گروه حدود 25 سال با جمهورى اسلامى معارضه کردند و چیزى هم به دست نیاوردند جز ضربه زدن به منطقه. جمهورى اسلامى به همه استانها نگاه یکسانى داشت، اما این گروهها با جنایتهاى خود مانع تحقق این نگاه بودند. افرادى که براى خدمت و آبادانى به این مناطق مى رفتند، با تهدید و شکنجه و کشته شدن روبرو مى شدند و به این وسیله پتانسیل هاى زیادى از دست رفت.
با بی رغبتی مردم نسبت به این تحرکات آنها فهمیدند که باید اسلحه را کنار بگذارند و این راه به جایى نمیرسد.
امروز میبینیم که در مناطق مرزى و روستایى کردستان به برکت امنیتى که به وجود آمد، عمران و آبادانى بسیار خوبى برقرار است.
حدود 35 سال پیش در ترکیه یک گروه کردى به نام پ.ک.ک شکل گرفت که در مبارزه و تقابل با نظامیان این کشور بود چون نظامیان ترکیه با تفکر آتاتورکى ظلم زیادى مى کردند. در ترکیه 9 استان کردنشین و 25 میلیون کرد وجود دارد.
اینها با ما مشکل خاصى نداشتند و ما هم دشمنى با اینها نداشتیم. تا اینکه در حدود سال 80 مسئولین متوجه شدند که اینها در حال عضوگیرى و نفوذ در ایران هستند و دارند به یک تهدید تبدیل مى شوند.
به هرحال در اوایل دهه 80 پ.ک.ک چهار شاخه را براى ترکیه، عراق، سوریه و ایران تشکیل داد که شاخه ایرانش "پژاک" نام گرفت. البته باید بگویم که پژاک و پ.ک.ک هیچ فصل ممیزى ندارند و ما هیچ تفاوتى در ابعاد مختلف میان این دو ندیدیم؛ چه در تجهیزات و چه در آموزشها، مقرها و سایر موارد.
شیوه هاى جذب نیروى در گروهک های تیروریستی چگونه است؟
جوانان روحیه هیجانى دارند و این گروههاى مسلح و معاند از این منظر مى توانند جذابیت هایى داشته باشند.
نکته دیگر استفاده از جاذبه هاى جنسى است چون دختران را هم جذب مىکنند. عمده دخترانى که جذب این گروه مىشوند کسانى هستند که با خانواده هاى خود مشکلاتى دارند و از خانه فرار مى کنند؛ مثل ازدواج هاى اجبارى.
موضوع دیگر سوء استفاده از مشکلات اقتصادى مردم منطقه و معضل بیکارى است. مبالغى را که عمدتا از طریق قاچاق و حامیان خارجى خود مثل آمریکا و رژیم اسرائیل کسب مى کنند، به اعضاى خود مىپردازند. ارمنستان هم که با ترکیه اختلافات عمیقى دارد از اینها حمایت مى کند.
نسبت و ارتباط اینها با آمریکا چگونه است؟
رویکرد آمریکا حدودا از سال 80 تغییراتى داشت و آنها بعد از مطالعاتى که داشتند به این نتیجه رسیدند که باید تهدید اسلام را جایگزین تهدید کمونیسم کنند و بزرگ ترین اشتباه تاریخى خود را مرتکب شدند چون تهدید خداپرستى را جایگزین تهدید بىخدایى کردند.
پس باید بهانه اى براى اقدام علیه این تهدید فرضى درست مىکردند. وزیر دفاع آمریکا دو سه سال پیش از 11 سپتامبر مىگوید که ما باید در آمریکا ضربه اى بخوریم تا این ضربه، بهانه لشکرکشى ما به خاورمیانه شود.
70 نفر از استراتژیست ها و متفکرین آمریکا نامه اى براى بوش پدر مىنویسند و مىگویند که بعد از فروپاشى شوروى تا 10 سال دنیا گیج است. این یک فرصت تاریخى براى آمریکاست و باید میخ خودش را به عنوان ابرقدرت دنیا بکوبد و اگر نکوبد، این فرصت براى همیشه از بین مى رود و ما دیگر نمى توانیم ابر قدرت باشیم.
بر همین اساس مى بینیم که ماجراى 11 سپتامبر اتفاق مى افتد.
اگر نگوییم خودشان این حرکت را کردند اما به آن کمک کردند. آمریکایى ها یک خصوصیتى که دارند این است که مى گویند جلوى هیچ کارى را نگیرید و بگذارید اتفاق بیافتد. سعى کنید موضعى بگیرید که از هر اتفاقى بیشترین بهره را ببرید.
در ماجراى حمله عراق به کویت، پیش از حمله وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که اگر بین دو کشور عربى جنگى باشد، موضع ما بىطرفى است، در حالى که داشتند طراحىهاى جنگى مىکردند. اسم این جنگ را هم گذاشتند "کیک 200 میلیون دلارى" چون پول جنگ را از حکام عرب گرفتند و تمام تجهیزات جنگى خود را با پول اعراب نوسازى کردند.
آمریکایىها با چنین تفکر و رویکردى وارد منطقه شدند و نیاز به مزدورانى هم داشتند. امثال ریگى و پژاک را مىتوان سرباز بىجیره و مواجب آمریکا دانست. روى اینها سرمایهگذارى کردند و مشغول تقویت اینها شدند.
با این حساب نباید آنها را دست کم گرفت.
بله. برخى افراد شاید فکر کنند که اینها چهار تا قاچاقچى ساده هستند. حضرت آقا عبارتى دارند به این مضمون که اگر شما در سنگرهایتان خوابید، دلیلى ندارد که دشمنتان هم خواب باشد. او بیدار است و کار خودش را مى کند. ما هرگز نباید دشمن را دستکم بگیریم. هرچند بزرگنمایى هم درست نیست. الان هم همینطور است و نباید فکر کنیم چون پیروز شدیم، دیگر همهچیز تمام شد. هرلحظه باید آماده و گوش به زنگ باشیم.
کمى هم درباره مباحث عملیاتى توضیح بفرمایید.
در ابتدای کار، اقدامات اولیه از جمله شناسایى و طرحریزى در منطقه شمالغرب آغاز شد. جاده سازى و مهندسى که شروع شد، حساسیت آنها هم زیاد شد و درگیر شدند و مزاحمت هایى را براى کار مهندسى آغاز کردند.
ما در خاک خودمان مشغول کار عمرانى بودیم و آنها بودند که با ایجاد مزاحمت، جنگ را شروع کردند.
بعضا تا 14 مین در یک جاده مىگذاشتند که تقریبا تمام مین هاى آنها کشف شد. مثلا ما شروع کردیم به جاده زدن در بورالان که براى آنها بسیار گران آمد و به شدت با ما درگیر شدند و 10 تا 20 کشته در این قضیه دادند تا جلوگیرى کنند؛ البته موفق هم نشدند و ما کار خودمان را کردیم.
دشمن به دو چیز اعتراف کرد؛ نخست اینکه شما به هر جایى حمله مىکنید، آنجا را مى گیرید و دوم هم اینکه ما توانایى پس گرفتن این مناطق را از شما نداریم.