وبلاگ دورهمی

وبلاگ دورهمی

وبلاگ دورهمی

شهید تکاور ستواندوم پاسدار محمد منتظر قایم

شنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۳:۴۵ ب.ظ

افسران - محمد جان شهادت مبارک ...... از شهدای صابرین

شهید محمد منتظر قائــم
متولد:1363/06/25
نام پدر:حسن
محل تولد:نکا
تاریخ شهادت1390/06/13
محل شهادت:سردشت(تپه جاسوسان)
علت شهادت: درگیری باگروهک تروریستی پژاک
محمد در عالم خلقت نبود. یعنی اصلاً هیچ کس نبود، من و تو هم نبودیم، یکی بود آن هم تنها خدا. اما محمد را خدا بعداً قابل «ذکر» کرد. البته همه را قابل ذکر می‌کند. یعنی او را به عالم ناسوت آورد، مثل همه. حالا محمد یک مخلوق شنوا و بینا شده بود. زمان گذشته دنیا چرخ خورد. چرخ خوردن دنیا اما محمد را مثل گشتن چرخ و فلک بازی نگرفت؛ آخر او بچه نبود.محمد خوب نگاه کرد، دقت کرد، فکر کرد، مطالعه کرد، مطالعه کرد، پرسید، طلب کرد، دوید، جنگید، ایستاد، تأمل کرد و دریافت، به راز قابلیت خودش پی برد.

به علت آمدنش، بودنش و بعدها رفتنش و اینکه چرا او از همه برتر است و حاکم به همه چیز، فهمید که هر چیزی «قدر و اندازه‌ای» دارد. به یقین رسیده بود که حالا که آمده و خدا او را قابل دانسته و همه چیز را با «دقت و محاسبه» داده، نمی‌شود همین‌جوری بی‌دقت و با خیال و آرزو رشد کرد و «باقی» شد. مثل همه مردم که نه دیگران قابل ذکر می‌دانندشان و نه وقتی رفتند اهل بقا هستند. محمد ایمان آورد، مؤمن شد، مؤمن موفق.

و همین شد که تهران، قائمشهرو نکا برایش یک مکان واحد شده بود. تحصیل، تمرین، دانشگاه افسری، صابرین، جنگ، همه‌اش انجام دادن اموری واحد بود.

نوشتن، خواندن، گریستن، آموزش های نظامی، ازدواج،‌ همه‌اش حرفی واحد داشت. محمد درک کرده بود که «خدا او را در سختی آفریده» و برای رشد و تعالی و برای رنگ خدا شدن و بر مسند «جانشین» او تکیه زدن، باید از خیلی چیزها خود را رها کند و راضی و خشنود، بی‌تکیه به غیر و با توکلی عظیم در یک راه قدم بردارد.

باید خوابش، بیداری‌اش، نگاهش، حرکاتش و دوستی‌اش و... همه، بی خدشه‌‌ای تنها برای او باشد.

اینکه به این لطافت می نگرد ،محمد طاهایش را به زیبایی نوازش میکند بین مردم بی‌حرف و توقعی به سادگی زندگی می‌کند و صابرین را با وجود تمام سختی انتخاب می کند، در آموزش ها چنان تدبیر می‌کند که شکست در آن راه نداشته باشد. از توحید به گونه‌‌ای سخن می‌گوید که عالمی به یقین رسیده را نشان می‌دهد. در درس چنان محققانه و پرتلاش حاضر می‌شود که ممتاز شناخته می‌شود. در برخورد با دیگران به گونه‌ای عمل می‌کند که نه دشمنی طمع کند و نه دوستی دلخور شود و نه همسرش پس از سال‌ها حاضر باشد که درجه‌ای از عشق خود به محمد کم کند، اینها همه نشان از یک چیز در درون محمد دارد؛ آن‌هم اینکه محمد تربیت شده مکتب محمد(ص) بود. محمد را بدون خدا نمی‌شود توصیف کرد. کاش بلد بودیم وصف صفات خدا را می‌کردیم و در آخر تنها این جمله را می‌نوشتیم که «محمد رنگ خدا بود» همین

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۰۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی